مجید پورخیاط - دانشجوی دکترای علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی

هدف این پژوهش بررسی وضعیت سواد رسانه ای دانشجویان، دانشگاه علوم پزشکی بجنورد و رابطه آن با فرهنگ مصرف رسانه است ، نخست به بیان مسئله وطرح موضوع پرداخته و سپس اهداف، سوالات و فرضیات تحقیق مطرح می گردد. در ادامه ضمن معرفی جامعه ونمونه آماری، روش پژوهش و روش تجزیه و تحلیل داده ها معرفی شده و نهایتا متغیرهای تحقیق تشریح می گردند. این مقاله تاکید دارد که سواد رسانه ای به عنوان یکی از ابزارهای مهم برای توسعه و عامل مهم در فرهنگ مصرف رسانه ای به شمار می رود و برای همین منظور باید برای افزایش سواد رسانه ای در بین دانشجویان، سیاستگذاری های اصولی انجام گیرد. در این پژوهش منظور از سواد رسانه ای دیدگاه و مهارت هایی است که دانشجویان با داشتن آن ها نسبت به رسانه و تولیداتش نگاهی تفسیری, ترجیحی, و منتقدانه پیدا کرده; رابطه ای متوازن بین خود و رسانه تعریف می کنند و در نهایت چهار بعد اساسی سواد رسانه ای که شامل آگاهی، تجزیه و تحلیل، ارزیابی و تولید می باشد را مورد ارزیابی قرار داده ایم تا از این طریق بتوانیم سواد رسانه ای دانشجویان را مورد سنجش و همچنین ارتباط آن را با فرهنگ مصرف رسانه مورد ارزیابی قرار دهیم. جهت تبیین وضعیت سواد رسانه ای از تئوری های کاشت، استفاده و خشنودی و شکاف آگاهی استفاده شده است . این پژوهش با استفاده از روش تحقیق پیمایشی و تکنیک پرسشنامه ای بر روی 317 نفر از دانشجویان در دانشگاه علوم پزشکی بجنورد صوررت گرفته است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش از نوع همبستگی است با توجه به آمار و ارقام به دست آمده دانشجویان به طور متوسط از سواد رسانه ای بهره مند هستند به طوری که قادر به پردازش و گزینش پیام های دریافتی بوده و همان طور که آمار نشان می دهد پاسخگویان مورد بررسی می توانند با نگاه نقادانه به رسانه ها رو به رو شوند و پیام های مورد نظر خود را انتخاب کنند می توان اذعان داشت ساخت جامعه آماری مورد نظر به طور متوسط به هدف اصلی سواد رسانه ای یعنی داشتن مخاطبانی فعال با سطح اگاهی بالا در برابر پیام ها نزدیک است. روش نمونه گیری، طبقه ای متناسب با حجم بوده است.

سواد رسانه ای،فرهنگ مصرف،نگاه نقادانه