مقایسه تطبیقی بازنمایی نوجوانان هزاره سوم در فیلم های سینمایی ایران و امریکا

Publish Year: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 988

This Paper With 23 Page And PDF and WORD Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

MILCONF02_101

تاریخ نمایه سازی: 20 خرداد 1398

Abstract:

در بین پنج سوال محوری سواد رسانه ای دو سوال بسیار مهم وجود دارد: افراد مختلف پیام های رسانه ای را با چه تفاوت هایی دریافت می کنند و اینکه چه سبک زندگی، ارزش ها و نظریاتی در این پیام ها ارائه شده یا از آن حذف شده است در این بین سوال اول به واکاوی مخاطبان مختلف در مواجهه با رسانه ها می پردازد و سوال دوم ماهیت پیام های رسانه ای و تاثیرات آنها بر مخاطبان را مورد توجه و بررسی قرار می دهد. در این میان یکی از مهم ترین و کمتر پرداخته شده ترین مخاطبان رسانه ها، نوجوانان هستند.نسل نوجوان هزاره سوم به واسطه تمام تفاوت هایش به دنبال آن است که خودش، نیازهایش، مسائلش و رویاهایش را در آینه محصولات فرهنگی و به ویژه سینما بیابد. در همین راستا در این تحقیق با مقایسه تطبیقی میان سینمای ایران و امریکا به دنبال نحوه و میزان بازنمایی نوجوانان به عنوان مهم ترین و متفاوت ترین مخاطبان هزاره سوم در سینمای ایران و امریکا هستیم و از این مسیر می خواهیم راهی مطلوب به سوی بازنمایی نسل هزاره سوم در آینه سینمای ایران بیابیم.در این پژوهش برای مقایسه تطبیقی بازنمایی نوجوانان نسل هزاره سوم در سینمای ایران و امریکا به شیوه نشانه شناسی، 71 فیلم شامل 40 فیلم ایرانی و 31 فیلم امریکایی ساخته شده در سالهای پس از 2000 میلادی مورد تحلیل سطح اول و سطح دوم قرار گرفته و از دل آنها بازنمایی نوجوانان ایرانی و امریکایی با یکدیگر مقایسه شده است. فیلم هایی که در هزاره سوم ساخته شده اند و بالطبع از دل آنها می توان کلیشه هایی که هر دو سینما به نسل آینده ساز خود نسبت داده است را به دقت مورد تدقیق و واکاوی قرار داد.پس از انجام مراحل تحقیق با این نکته مواجه شدیم که سینمای ایران تصویری تاریک و نادرست از نوجوانان نشان می دهد در حالیکه در سینمای امریکا سهم عمده ای از آثار پرفروش بر محور نوجوانان، جهان داستانشان را طراحی می کنند. امری که نشان می دهد اساسا سینمای ایران در مقایسه با سینمای امریکا، با نسل نوجوان هزاره سوم سر ناسازگاری دارد. تصاویری ناعادلانه از نوجوانان به تصویر می کشد و اساسا اعتماد به نفس و خودباوری را از او می گیرد. پیشنهاداتش به نوجوانان نادرست است و اساسا این سینما با جمعیت نوجوان بنای گفتگو ندارد. می توان گفت اگر دانش سواد رسانه ای مسیری برای شناخت هرچه بهتر این متولدین هزاره سوم نگشاید همه برنامه ریزی های بلندمدت فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی مان به سوی بیراهه است. اینجاست که ضرورت گفتگو با این نوجوانان دوچندان شده و ضرورت ارتقای سواد رسانه ای فیلمسازان برای ارائه تصویری امیدوارکننده تر از این نوجوانان در سینما و سایر محصولات فرهنگی بیش از پیش حس شود. چرا که اگر به این نوجوانان هزاره سوم اعتماد کنیم و آنها را به درستی رشد دهیم خواهیم دید که این نسل بیش از هر نسل دیگری توانایی تاثیرگذاری مثبت بر جامعه پیرامون خود را را خواهد داشت.

Authors

محمدصادق باطنی

دانشجوی دکترای علوم ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات