شخصیت شناسی شمس و مولوی در غزل شاعران جوان

Publish Year: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 1,017

This Paper With 19 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

CIIC01_025

تاریخ نمایه سازی: 8 تیر 1398

Abstract:

یکی از ویژگیهای غزل معاصر، بهره گیری از ظرفیت توسع معنایی فرامتنهاست. شمس و مولانا، از جمله شخصیتهای تاریخی ادبی محسوب میشوند که به عنوان فرامتن و ذیل طبقه بندی اسامی خاص در غزل معاصر بسامد دارند. هدف پژوهش حاضر شخصیت شناسی شمس و مولوی، نمادوارگی و جایگاه آنان در غزل جوان است که به شیوهی توصیفی تحلیلی و بررسی 100 مجموعه غزل از شاعران متولد 1357 به بعد انجام شد. بر این اساس دو شخصیت شمس و مولانا، به یک اندازه در غزل جوان موردتوجه بوده و در جایگاه سوم شخص مفرد شخصیت پردازی شده اند؛ با این تفاوت که شمس، مراد و راهبری است که با معشوق شاعر پیوند میخورد و مولوی همان سالک و مرید جدامانده از مراد است که غزل سرا با آن یکی میشود و از زبان او سخن میگوید. نمادوارگی، برجستهترین کاربرد این دو فرامتن در غزلهاست؛ شمس، بیش از همه نمادی از مراد و عارف واصل و راهنمای غایب است و مولوی نماد مریدی اهل ادراک و مشتاق و دورمانده از راهنما و نیز عارف واصل و اهل بس . بسامد واژه معناهایی مانند قونیه ، سماع ، بلخ و تبریز ، شبکه ی نمادین غزلها را تقویت میکند. تلمیح به نام آثار، ابیات، جملات و رویداد آشنایی شمس و مولوی از دیگر نمودهای این دو شخصیت –به ویژه مولوی- در غزل جوان است. با توجه به رویکرد شاعران در شخصیت پردازی شمس و مولوی، مشخص میشود که شاعران بر رایج ترین و عامترین وجه شخصیتی شمس و مولوی متمرکزند و عدم دستیابی به یافته های نو از طریق مطالعه ی عمیق تر در این زمینه مشهود است.

Authors

سپیده یگانه

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه الزهرا