رویکرد کلاسیک و نقد نظریه ی مدرن صلح؛ رهیافتی برای دولت های ایرانی
عنوان مقاله: رویکرد کلاسیک و نقد نظریه ی مدرن صلح؛ رهیافتی برای دولت های ایرانی
شناسه ملی مقاله: JR_TSSQ-4-13_004
منتشر شده در شماره 13 دوره 4 فصل در سال 1397
شناسه ملی مقاله: JR_TSSQ-4-13_004
منتشر شده در شماره 13 دوره 4 فصل در سال 1397
مشخصات نویسندگان مقاله:
سیدرضا موسوی نیا - استادیار روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبائی
سید جواد طاهایی - دکترای علوم سیاسی دانشگاه تهران
خلاصه مقاله:
سیدرضا موسوی نیا - استادیار روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبائی
سید جواد طاهایی - دکترای علوم سیاسی دانشگاه تهران
جنگ و صلح از اصلی ترین مسائل دولت ها و ملت ها است اما موضوع صلح در مقایسه با جنگ، هم در جهان و هم در کشور ما، تصوری نابسنده و نارسا دارد و از این رو نیازمند بازاندیشی است. نظریهی مدرن صلح می گوید: صلح محصول مدیریت یک دولت و یا مجموعه ای از دولت ها است که مستظهر به قدرت نظامی و هراس ناشی از آن ایجاد می شود. این نظریهی ساده و موسع به مفروض اصلی مطالعات صلح در رشتهی حقوق و روابط بین الملل در قرن بیستم تبدیل شده است اما در این نوشتار مدعا آن است که نظریهی مدرن صلح نه تنها مرتبط با واقعیت تاریخی صلح نیست، بلکه نقطهی مقابل آن است. بر این اساس این سوال مطرح می شود که آیا صلح عبارت از استقرار نظم و ثبات در منطقه توسط دولت ها است یا واقعیتی تدریجی تر و ریشه ای تر از استقرار نظم و ثبات استدلال می کنیم که: صلح، توان و کارکرد یک اجتماع تاریخی [یا تمدن] برای تلطیف و قابل زیست ساختن مناطق پیرامونی خود از طریق گسترش ناهشیار فرهنگی است. این رویکرد کلاسیک به صلح است که در مقابل رویکرد مدرن قرار می گیرد. نتایج این رویکرد به صلح این است که صلح مشخصهی دولت ها نیست، مشخصهی اجتماعات است؛ صلح یکجانبه گرایی نیست، رابطه است؛ صلح ناشی از قدرت اجبار نیست، ناشی از آزادی و خودانگیختگی است. ایران از جملهی آن اجتماعات تاریخی است که روابط صلح آمیز مبتنی بر رویکرد کلاسیک با اجتماعات پیرامونی خود در سراسر تاریخ خود داشته و از این رو توصیه می شود که سیاست خارجی آن مبتنی بر اندیشهی کلاسیک به صلح باشد.
کلمات کلیدی: رویکرد مدرن, رویکرد کلاسیک, صلح, ثبات, دولت ایرانی
صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/886952/