CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

بررسی دلالت های واقع گرایی انتقادی در تدوین دستور کار خط مشی گذاری علم، فناوری و نوآوری؛ موردکاوی اسناد افق 2020 و اقتصاد زیستی 2030 اروپا

عنوان مقاله: بررسی دلالت های واقع گرایی انتقادی در تدوین دستور کار خط مشی گذاری علم، فناوری و نوآوری؛ موردکاوی اسناد افق 2020 و اقتصاد زیستی 2030 اروپا
شناسه ملی مقاله: JR_MTOD-24-95_002
منتشر شده در شماره 95 دوره 24 فصل در سال 1397
مشخصات نویسندگان مقاله:

حسن دانایی فرد - استاد دانشگاه تربیت مدرس
محمدمهدی ذوالفقارزاده - استادیار / دانشگاه تهران
مصطفی تقوی - استادیار دانشگاه صنعتی شریف/گروه فلسفه علم
مهدی محمدی - عضو هیئت علمی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران

خلاصه مقاله:
دلالت­پژوهی فلسفی یکی از سنت­های پژوهشی متداول در گستره علوم اجتماعی است. در این روش­شناسی، پژوهشگران در رشته­های مختلف از فلسفه­های علوم اجتماعی، دلالت­هایی را برای رشته تخصصی خود می­یابند. یکی از فلسفه­های جدید که به واسطه قدرت تبیینی و رهایی­بخش مورد توجه رشته­های مختلف در علوم اجتماعی و انسانی قرار گرفته است، واقع­گرایی انتقادی است. هدف این مقاله، برشمردن دلالت­های این رویکرد شناخت­شناسانه یا سنت پژوهشی برای خط­مشی­گذاری علم، فناوری و نوآوری است، اگرچه کانون تمرکز بر مرحله دستورکارگذاری در چرخه خط­مشی­گذاری استوار است. این مطالعه با اتکاء به واقع گرایی انتقادی روی بسکار به تحلیل محتوایی دو سند افق 2020 و اقتصاد زیستی 2030 اروپا پرداخته است. مجموعه دلالت های استخراجی پژوهش نشان داد که واقع گرایی انتقادی، نظام خط مشی گذاری علم و فناوری را به فضای واقع بینانه تری رهنمون کرده، مولفه­های مهمی همچون فضا-زمان، مفهوم-کنش و نظام معانی را نیز به متغیرهای تصمیم می­افزاید. مولفه اخیر در کنار مفهوم جوامع زبانی، قدرت تبیین بهتری از خط­مشی­گذاری در نظام نوآوری بخشی یا فناورانه را در مقایسه با دیگر سنت های پژوهشی به نمایش می­گذارد.

کلمات کلیدی:
پارادایم های علم اجتماعی, خط مشی-گذاری علم, فناوری و نوآوری, دستورکار گذاری, واقع گرایی انتقادی

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/896046/