بررسی مقایسه ای اثر استامینوفن-اکسی کدون و لورازپام خوراکی بر کاهش درد ناشی از EMG سوزنی

Publish Year: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 630

نسخه کامل این Paper ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

MSEMSMED13_022

تاریخ نمایه سازی: 29 تیر 1398

Abstract:

سابقه و هدف: بیماری های بافت عضلانی را به هر علت که باشند، میوپاتی می نامند. در میوپاتی به دلیل پیچیدگی علائم و تشابه نشانه ها، تشخیص قطعی چندان آسان نیست. بررسی های آزمایشگاهی شامل سنجش آنزیم های عضلانی، اندازه گیری سرعت هدایت امواج عصبی در اعصاب محیطی، ثبت امواج پتانسیل حرکتی در عضلات و الکترومیوگرافی می باشد. بنابراین می توان از الکترومیوگرافی به عنوان یکی از راه های تشخیصی مهم برای افتراق بیماری های نورولوژیک با الگوی میوپاتی-نوروپاتی یاد کرد؛ اما از طرفی درد از اساسی ترین مشکلات موجود حین انجام الکترومیوگرافی است به طوری که بسیاری از مراجعین که سابقه انجام آن را دارند از انجام مجدد آن امتناع می کنند ، مواردی از مراجعین هم به علت شدت درد همکاری لازم حین انجام این تست را ندارند که این امر خود می تواند پزشک انجام دهنده را دچار اشتباه تشخیصی نماید.بنابراین در این مطالعه بر آن شدیم اثر برخی داروهای مسکن همچون استامینوفن و اکسی کدون و لورازپام را بر کاهش درد ناشی از EMG سوزنی بررسی نماییم. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی بالینی بود که به صورت دو سویه کور تصادفی اجرا شد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل بیماران بخش تشخیص بیمارستان علی ابن ابیطالب (ع) شهر زاهدان بود که در طی 6 ماه گذشته جهت انجام EMG سوزنی مراجعه کرده بودند. به این صورت 150 نفر شرکت کننده ( 65 نفر مرد و 85 نفر زن) واجد شرایط ورود به مطالعه (کاندید EMG سوزنی) انتخاب شدند. روش نمونه گیری به روش آسان و در دسترس تا تکمیل حجم نمونه انجام شد. آزمودنی ها به صورت تصادفی ساده به سه گروه تقسیم شدند. گروه دریافت کننده لوررازپام (mg 2) و گروه دریافت کننده استامینوفن کدئین (mg 325) و گروه پلاسبو که در این گروه از فولیک اسید (mg 1) استفاده شد. بلافاصله پس از انجام EMG از بیماران خواسته می شد میزان درد را برمبنای معیار آنالوگ بصری VAS علامتگذاری کنند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS نسخه 18 انجام گرفت. برای تعیین توزیع طبیعی داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف استفاده شد که با توجه به عدم نرمال بودن داده ها، در متغیر نمره درد (VAS) از آزمون های آماری ناپارامتریک Mann-Whitney و Kruskal-Wallis (003/0=P) استفاده گردید. یافته ها: در گروه دریافت کننده استامینوفن میانگین سن بیماران 13/65 ± 44/42 سال و توزیع جنسیتی در این گروه به صورت 22 نفر مرد و 28 نفر زن، در گروه دریافت کننده لورازپام میانگین سنی بیماران برابر با 11/52 ± 40/34 سال و توزیع جنسیتی به صورت 24 نفر مرد و 26 نفر زن و در گروه پلاسبو میانگین سنی برابر با 12/07 ± 40/94 سال و توزیع جنسیتی به صورت 19 نفر مرد و 31 نفر زن بدست آمد. بر اساس نتایج آزمون Kruskal-Wallis ، در بین گروه های مورد مطالعه، گروه دریافت کننده پلاسبو میانگین نمره درد بالاتری داشتند با این حال هیچ گونه تفاوت معنی داری بین گروه ها از نظر میانگین نمره درد مشاهده نشد (0/149=P). نتیجه گیری: براساس نتایج مطالعه حاضر در بین گروه های مورد مطالعه، گروه دریافت کننده پلاسبو میانگین نمره درد بالاتری داشت با این حال تفاوت آماری معنی داری بین گروه ها از نظر میانگین نمره درد گزارش نشد که این نتایج با بسیاری از مطالعات پیشین که در این رابطه انجام شده بود هم سو می باشد. در نتیجه می توان بیان کرد که استفاده از لورازپام و استامینوفن در کاهش درد حاصل از EMG needeling موثر نمی باشد. اگر چه جهت اثبات کامل این ادعا باید مطالعه های متعددی با دوزهای متفاوت دارویی و زمان های مصرف متفاوت انجام شود.

Authors

محمدرضا کوچک زاده

عضو کمیته تحقیقات، دانشجوی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران

افسون دادور

عضو کمیته تحقیقات، دانشجوی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران

حامد امیری فرد

عضوهیئت علمی،متخصص مغز و اعصاب، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران