فاطمه قلندرزاده دریایی - دانش آموخته زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه هرمزگان.

در جوامع مردسالار و نابرابر همواره جایگاه اجتماعی زنان و مردان در یک میزان قرار ندارد. بازنمود این نابرابری را می توان در داستان های کودک، نوجوان و بزرگسال نیز مشاهده کرد. در این مقاله برآنیم برخی از داستان های کودک، نوجوان و بزرگسال فریبا کلهر را از نظر نقد فمینیستی و به روش تحلیل محتوای کیفی مورد بررسی قرار دهیم. نتیجه این پژوهش حاکی از آن است که در اغلب داستان ها فضای مردسالار حکم فرماست. مردان عهده دار مشاغل بالادست و زنان مشاغل فرودست را دارا هستند. زن؛ سنتی، تسلیم شده، مطیع و به دنبال رضای شوهر و فارغ از دغدغه اجتماع و سیاست به تصویر کشیده می شود. کلهر زنان را در مشاغلی همچون: آشپز، خانه دار، کارمند، منشی، خیاط، خدمتکار و مردان را با مشاغلی چون: ارباب، پزشک، مخترع، خلبان، استاد دانشگاه به نمایش در می آورد و تقاوتی مابین نگرش نویسنده به جایگاه اجتماعی زنان و مردان در داستان های کودک و نوجوان و بزرگسال دیده نمی شود. کلهر مخاطبان خود را ناآگاهانه با اندیشه های تبعیض آمیز و قهرآلود نسبت به زنان و دختران همراه می کند.

جایگاه اجتماعی، داستان، فریبا کلهر