غواصی مشت بر پوست کرمانی در دریای ماهی سیاه کوچولو ی بهرنگی

ماهی سیاه کوچولو نوشته ی صمد بهرنگی، یکی از تاثیرگزارترین داستان ها در تاریخ داستان نویسی درحوزه ادبیات کودک و نوجوان است که صدای ماهی داستان و افکارو ماجراهای آن ، دریاهای غرب رانیز درنورده است. مرور این اتفاقات ، یادآور نوشته مشت برپوست هوشنگ مرادی کرمانی است که درآن دریای ماهی سیاه کوچولو قابل مشاهده است. مقاله حاضر با استناد بر روش بینامتنیت قصد دارد چگونگی گره خوردگی این دو اثر را با تاکید بر عدم وجود هدف در اجتماع ، درحالیکه وجود آن در زندگی افرادامری مهم وضروری است و همچنین نمایش این موضوع که ،زندگی بدون هدف معنا و مفهومی نداردو هدف در زندگی انسان ها به خصوص در کودکان ونوجوانان برای پیشرفت و رسیدن به موفقیت های بزرگ آنان در آینده الزامی است را آشکار و روشن سازدمشخصا. تمامی موارد ذکرشده تاثیر آشکاری برزندگی کودکان ونوجوانان چه در داستان و چه در واقعیت جامعه انسانی دارا است؛ که گویای لزوم اهمیتو این بحث می باشد، همانطور که نظریه-پردازانی ازجمله ژراژنت به آن معتقدند که: هر متن ادبی چه آشکار و چه پنهان، دارای روابطی با متنی دیگر می باشد. ویکلی، 5 : 1381 بنابراین آثار مورد بحث نیز دارای روابط ذکرشده هستند.ازاین رو پژوهش پیش روبرآن است که زوایای پنهان وآشکاراین دو داستان رابا درنظرگرفتن شخصیت کودکان ونوجوانان و نحوه برخورد اجتماع باآنان وسربلندی آ نها بدون درنظرگرفتن عقایدافراد جامعه را روشن سازد.

Keywords:

مشت برپوست , بینامتنیت , ماهی سیاه کوچولو , هدف