تاثیر روابط نهاد شاهی و نهاد پهلوانی بر روند داستان سیاوش

Publish Year: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 338

This Paper With 13 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

SSRCONF01_102

تاریخ نمایه سازی: 24 شهریور 1398

Abstract:

شاهنامه، چنانکه از نامش پیداست، کتاب شاهان است؛ حال آنکه قهرمانان اصلی آن را پهلوانان تشکیل میدهند و معمولای ملی ایران را تشکیل میدهند. با نگاهی به حوادث، گرد پهلوانان رقم میخورد. پس این دو عنصر، ارکان اصلی حماسهداستان های شاهنامه، درمی یابیم که اگر این دو نهاد در کنار هم و موافق یکدیگر باشند، ایران روزهای خوش خود را تجربهخواهد کرد و اگر در مقابل هم قرار گیرند، عواقب ناگواری به بار خواهد آمد.معمولا شاهان خوب در شاهنامه، شاهانی هستند که دارای سیرت پهلوانیاند و از کودکی به دور از دربار و محیط کاخشاهی بزرگ می شوند؛ برای نمونه میتوان از فریدون و کیخسرو نام برد. اما شاهانی که در محیط دربار و ناز و نعمت شاهانهی بزرگ می شوند، اغلب پادشاهانی خودخواه و ناکارآمد می باشند و ایران و ایرانی را به روزهای سختی دچار می کنند. نمایندهبارز اینگونه شاهان، کیکاووس است؛ پادشاهی که از کودکی در دربار پدرش بزرگ شده و پس از شاه شدن، مدام هوسکشورگشایی و آسمان سیری و حمله به پهلوانان به سرش میزند. کیکاووس پادشاهی است که میخواهد در امور کشوری ولشکری حرف اول و آخر را خودش بزند و معمولا در انجام امور، از پهلوانان نظر و مشورت نمی گیرد. همیشه هم فاجعه ای به بارمی آورد و در نهایت پهلوانان کشورند که خرابکاریهای او را جبران می کنند؛ اما نباید فراموش کرد که برخی اتفاقات مانندمرگ سهراب و سیاوش هرگز قابل جبران نیست.

Authors

وحید لسانی

کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی