فلسفه کوانتومی؛ راهی به ثبوت اصالت آگاهی، وجود خداوند و علم او به آینده

از زمانی که نظریه ی جنجالی کوانتوم در اوایل سال 1900 اختراع شد، در مورد شگفتی های آن صحبت های بسیاری شده است. بحث بر سر ماهیت واقعیت به فهم فیزیک دانان در روزهای اولیه ی تولد نظریه ی کوانتوم باز می گردد، زمانی که معلوم شد ذره و موج، دو روی یک سکه اند. قلب مکانیک کوانتومی یعنی تابع موج، یک تابع ریاضی است که در بر گیرنده کلیه حالات ممکن ذره در فضاست و از آن برای توصیف رفتار کوانتومی یک ذره استفاده می کنند. اگر هدف تنها متوجه انجام محاسبات کوانتومی باشد، می توان گفت علم کوانتوم برایمان کافی است. اما فلسفه کوانتومی نگاه عمیق تر و کنجکاوانه تر به علم کوانتوم برای درک و تعالی مفاهیم و استدلال ها جهت کشف دنیاها و نگرش های تازه تر است. دانشمندان بر حسب فلسفه و تفاسیر مختلف کوانتومی از این تابع موج به دو مکتب تقسیم شدند. مکتب آن عدهای که معتقد بودند تابع موج جهالت ما را نشان می دهد مکتب معرفت شناسی و عده ای که تابع موج را یک واقعیت می دانند مکتب هستی شناسی نام دارد . سوالات بسیاری در مورد ماهیت و حقیقت هستی را نمی توان بدون توجه به علم و فلسفه کوانتوم پاسخ داد. اولین و بزرگترین سوالی که می تواند هر یک از ما را به عنوان یک انسان متعالی، درگیر کند، اثبات وجود خداست: یک قدرت و شعور نامتنهاهی که خالق کل کائنات است. در این مقاله با توجه به اینکه واقعیت از دید کوانتومی چیست به بررسی چگونگی اثبات اصالت آگاهی و وجود خدا با تکیه بر فلسفه کوانتومی پرداخته ایم.

Keywords:

فلسفه کوانتومی , مکتب معرفت شناسی , مکتب هستی شناسی , اصالت آگاهی , اثبات وجود خدا