ارایه مدلی جهت بسط مفهومی رهبری مبتنی بر علوم اعصاب (نورولیدرشیپ) در سازمان های ایرانی

Publish Year: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 3,036

This Paper With 18 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

THCD06_031

تاریخ نمایه سازی: 2 دی 1398

Abstract:

انسان که بعنوان محوری ترین عامل سازمان تلقی می گردد برداشت و تفسیر از آن دچار دگرگونی هایی شده بطوریکه از مفاهیم انسان اقتصادی، اجتماعی، روانشناختی و حتی انسان پیچیده به مفهومی جدیدتر بنام انسان مغز محور رسیده ایم برداشتی که همان اعتقاد به پیچیدگی انسان را دارد اما معتقد است که علوم اعصاب قادر است این جعبه سیاه پیچیدگی احساس،افکار و رفتار انسان را تحلیل نماید. امروزه از علوم اعصاب در حوزه های مختلفی بالاخص علوم اجتماعی استفاده می شود که یکی از زیربخشهای آن علوم اعصاب سازمانی است که می تواند بستری برای تبیین مفهوم رهبری سازمانی براساس علوم اعصاب یا همان نورولیدرشیپ گردد مفهومی که دیوید راک در سال 2006 معرفی نمود . پژوهش بر حسب نوع ، توسعه ای و کاربردی است و برحسب روش ، توصیفی و از نظر زمان جمع آوری اطلاعات ،چند مقطعی و با روش دلفی انجام گرفته است. نمونه گیری بصورت قطعی و قضاوتی است. ادبیات پژوهش با الهام از خواسته واقعی حدود 10384 نفر کارکنان ناشی از مطالعه موسسه گالوپ که خواهان برقراری مواردی در سازمان های متبوع خود بودند، چارچوبی نظری را جهت تبیین مدلی واقعی تر و کاربردی تر از نورولیدرشیپ را پیشنهاد داد که در نهایت بر پایه ابعاد چهارگانه اعتماد، همدلی، امنیت و امید بود که مدل معرفی شد و سیاست هایی که می تواند تحقق دهنده ارتقای وضعیت هرکدام از این ابعاد در سازمان باشد را نیز ارایه خواهد داد. براساس نظر خبرگان و با توجه به کفایت نظری آنان ابعاد احصا شده کاملا با فرهنگ سازمانهای ایرانی همخوانی داشته و می تواند درجهت این اصل مهم مغز یعنی حداکثرسازی احساس پاداش و حداقل سازی تهدید باشد که در این پژوهش پاداش شامل اعتماد کردن و مورد اعتماد بودن، درک شدن و مورد حمایت و احترام بودن، امنیت و آرامش داشتن و نهایتا امیدواربودن و تهدید همانا بی اعتمادی سازمانی ، درک نشدن و همدلی نکردن با فرد، آرامش و امنیت روانی و جسمانی نداشتن و شیوع ناامیدی سازمانی است

Authors

کیومرث احمدی

استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج