بررسی همبستگی بین حساسیت به حشره کش کلرپیریفوس با فعالیت آنزیم استیل کولین استراز در سه جمعیت کرم ساقه خوار نواری برنج(Chilo supressalis Walker) از سه منطقه آمل، بابل و ساری

در مطالعه حاضر به بررسی اثر حشرهکش کلرپیریفوس بر روی فعالیت آنزیم استیلکولین استراز به عنوان یک عامل مهمدر ایجاد مقاومت آفات به سموم، در سه جمعیت کرم ساقه خوار نواری برنج Chilo supressalis پرداخته شد. جمعیتآمل به دلیل جمعآوری از شالیزاری که هیچ گونه کنترل شیمیایی روی آن به عمل نیامد به عنوان جمعیت حساس درنظر گرفته شد. بعد از جمعآوری دستجات تخم در مزرعه و پرورش آن ها در آزمایشگاه تا رسیدن به سنین سوم لاروی،مقدار (LC(50 کلرپیریفوس برای لاروهای آمل، بابل و ساری به ترتیب 05 / 1 ، 27 / 3 و 74 / 3 میلی لیتر در لیتر محاسبه شد.اندازه گیری فعالیت آنزیم استیلکولین استراز طبق روش رنگ سنجی Ellman انجام شد و فعالیت آنزیم در معرض غلظتهای زیر کشنده سم بر حسب میکرومول بر گرم در دقیقه به دست آمد که در جمعیت آمل از 8955 / 1 تا 1285 / 0، درجمعیت بابل از 0455 / 2 تا 0321 / 0 و در جمعیت ساری از 1419 / 2 تا 2730 / 0 میکرومول بر گرم در دقیقه به دستآمد. برای دو جمعیت بابل و ساری شکستگی در نمودار فعالیت آنزیم از غلظت 2 میلی لیتر در لیتر به بعد و در جمعیتآمل از غلظت 1 میلی لیتر در لیتر به بعد مشاهده شد. هر چه (LC(50 جمعیت بالاتر بود میزان فعالیت آنزیم بیشتر بود.میزان فعالیت آنزیم در تمام غلظت های به کارگرفته شده در جمعیت ساری و بابل در مقایسه با جمعیت آمل مقداربیشتری را نشان داد. همچنین نتایج نشان داد که دو جمعیت بابل و ساری، در مقایسه با جمعیت حساس آمل، حساسیتکمتری به سم دارند و در دز بالاتری مهار می شوند، به عبارتی نشان دهنده حساسیت کمتر استیلکولین استراز در دوجمعیت مقاوم بابل و ساری است.

Keywords:

ساقه خوار برنج , حساسیت , کلرپیریفوس , استیل کولین استراز