CIVILICA We Respect the Science
(ناشر تخصصی کنفرانسهای کشور / شماره مجوز انتشارات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: ۸۹۷۱)

چرا و چگونه علوم انسانی و اجتماعی در خدمت ناصلح قرار می گیرد

عنوان مقاله: چرا و چگونه علوم انسانی و اجتماعی در خدمت ناصلح قرار می گیرد
شناسه ملی مقاله: NCPD03_014
منتشر شده در سومین همایش سالانه انجمن علمی مطالعات صلح ایران «علوم انسانی و اجتماعی وصلح» در سال 1398
مشخصات نویسندگان مقاله:

نعمت الله فاضلی - عضو هیئت علمی علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

خلاصه مقاله:
جامعه ایران مانند بسیاری جوامع دیگر با انبوهی از خشونت ها و مخاطرات زیست محیطی، اجتماعی و سیاسی مواجه است. در عین حال ایران یکی از دانشگاهی ترین جوامع امروزی است که میلیون دانش آموخته و دانشجو دارد. اگرچه عوامل بسیاری زمینه ساز شکل گیری و گسترش و تداوم این خشونت ها هستند، اما می توان انتظار داشت که این جمعیت عظیم دانشگاهی و انبوه منابع و ظرفیت های گسترده ای که به توسعه این دانش ها تخصیص یافته است مانع بروز و ظهور چنین خشونت انبوهی می شد. ایران هم جامعه دانشگاهی است و هم جامعه خشونت بار. این موقعیت متناقض ما را با این پرسش مواجه می سازد که دانش ها بویژه علوم انسانی و اجتماعی نتوانسته اند سهمی در کاستن خشونت ها ایفا کنند. در این مقاله می خواهم این نکته را شرح دهم که چرا و چگونه علوم انسانی و اجتماعی در ایران در خدمت صلح قرار ندارد. چشم اندازی نظری که برای این منظور انتخاب کرده ام این است که علوم انسانی و اجتماعی ماهیتا علوم معطوف به رهایی انسان از اسارت و محدودیت هایی است که جهان معاصر در برابر او ایجاد کرده است. از این نظر علوم انسانی متمایز از علوم طبیعی هستند، زیرا این دانش ها لاجرم باید در خدمت ارزشهای انسانی و اخلاقی جهانشمول و مشترک بشری مانند صلح باشند. برای من علوم انسانی چیزی جز زبانی برای رویت و روایت پذیر کردن موقعیت انسان در جهان و اینجا و اکنون او نیست. از اینرو، این زبان باید بتواند به هر جامعه ای کمک کند تا راه خود برای ساختن جامعه صلح محور را ایجاد نماید. همچنین میخواهم استدلال کنم که علوم انسانی و اجتماعی در ایران ناتوان از گسترش صلح و کاستن ناصلح بوده است. علوم انسانی و اجتماعی و حتی نهاد دانشگاه بیش از این که در خدمت هدف های انسانی باشد در خدمت گسترش ایدئولوژی ها و ارتقاء منزلت اجتماعی گروه های خاصی قرار داشته است. به اعتقاد من نهاد دانشگاه و از جمله علوم انسانی و اجتماعی اشکال گوناگون نابرابری ها و تبعیض ها را در ایران تولید و بازتولید کرده است. استدلال من این است که باید از منظر صلح مبانی معرفت شناختی و روش شناختی و شیوه های آموزش علوم انسانی و اجتماعی در ایران را بازاندیشی انتقادی کنیم. برای این منظور من در سه محور بحث خواهم کرد: 1. آموزش علوم انسانی و اجتماعی و گسترش ناصلح 2. پژوهش علوم انسانی و اجتماعی و گسترش ناصلح 3. گفتمان علوم انسانی و اجتماعی و گسترش ناصلح همچنین براساس این دیدگاه، تلاش میکنم تا روایتی صلح محور از علوم انسانی و اجتماعی در ایران ارائه نمایم .

کلمات کلیدی:
علوم انسانی و اجتماعی، صلح، ناصلح، گفتمان.

صفحه اختصاصی مقاله و دریافت فایل کامل: https://civilica.com/doc/976376/