تینا ابوالقاسمی - کارشناسی ارشد جمعیت شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران

امروزه توسعه پایدارشهری در ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی با مسائل متعددیروبروست که آموزش، آگاهی، مشارکت، حضور فعال مردم را در حل مسائل، ارتقای کیفیت محیطی و نیل بهتوسعه پایدار می طلبد. تفکیک زباله از مبدا اولین فاز از کل چرخه مدیریت پسماند محسوب می شود. پسماند ونحوه تفکیک پسماند نیز با مسائل متعددی روبرو است که برای اجرا و مدیریت بهینه پسماندها نیازمند مشارکت وتغییر در رفتار مصرفی می باشد. این پژوهش درصدد بررسی نقش بازاریابی اجتماعی بر تفکیک پسماند از مبدا براساس مدل شش مرحله ای اندرسون است. نتایج بررسی اسناد و مطالعات انجام شده در حوزه بازاریابی اجتماعینشان میدهد که بازاریابی اجتماعی نقش مهم و تعیین کنندهای در تغییر و اصلاح رفتار شهروندان دارد و برایموفقیت در بازاریابی اجتماعی باید گروه مخاطب را بر اساس ویژگی فردی، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگیشناسایی و در موقعیت جغرافیایی بخش بندی کرد. در حوزه بازاریابی اجتماعی، پایداری و تثبیت رفتار پسماندی،باید مردم نسبت به مشکلات و آسیب های پسماند و منافع تفکیک پسماند از مبدا مطلع شوند و آن را درک کنندو در حوزه اطلاع و تبلیغ هم باید رسانه های اجتماعی مخاطب محور و همگانی و انتشار پیام در مکان عمومی وقابل دید با محتوای مناسب استفاده شود. دیده شدن منجر به تبیت و نقش بستن و یادآوری پیام می شود. برایتکرار و تثبیت و اصلاح روش اجرایی باید روند بازاریابی و آموزش و روند اجرایی طرح به مستمر اجرا و رصدشود و از طریق بازآزمایی میتوان از اشتباهات و راهکارهای ناکارآمد کاست و به بهبود و تصحیح رفتار پسماندیکمک کرد. اگر گروه های زیست محیطی مردمی ، سمن ها و شهروندان محلات با سازمان متولی در کنار هم قرارگیرند و ارتباط مستمر داشته باشند سیاستگذاران ابزاری برای تغییر رفتار شهروندی و جایگزینی برای روندافزایش کمپین های قانونی و آموزشی خواهد در دست خواهند داشت.

بازاریابی، بازاریابی اجتماعی، تفکیک پسماند از مبدا، آموزش