بررسی نماد برف در اسطوره مردم اوستیا - حماسه اوستیایی نارت و شاهنامه

Publish Year: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 2,063

This Paper With 9 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

این Paper در بخشهای موضوعی زیر دسته بندی شده است:

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

NLLL04_082

تاریخ نمایه سازی: 28 دی 1398

Abstract:

حماسه نارت، اساسی ترین حماسه اسطوره آمیز مردم اوستیا ست؛ اسطوره ای که با نشانه های فولکلور در هم آمیخته است؛ همچون هر حماسه ای از عناصری چون پهلوانان نامدار، دشمنان این پهلوانان، تولدهای اغراق آمیز و افسانه ای، روئین تنی، مبارز ه تن به تن، نمادهای افساانه ای همچون دیوها و پریان، و غیره برخوردار است در میان عناصر اسطوره آمیز توجه به نماد برف در حوادث قهرمانانه گوناگون شاهنامه و حماسه اوستیایی نارت، اهمیت می یابد در شاهنامه می توان به فرو رفتن در برفی سهمگین در نتیجه سحر و جادوی برمن در مبارزه با تورانیان در دوران کی خسرو اشاره نمود سیمای برف در حماسه اوستیایی نارت نیز در سه صحنه بازتاب پیدا کرده است: 1 - در داستان سفر اوریزماگ در جستجوی فرزند بینامش که ناخواسته و با شمشیر خود پهلوان به دیار مردگان شتافته است، فرزند بینام اوریزماگ با ک سب اجازه از بارا ستیر، فرمانروای سرزمین مردگان، به ق صد دیدار با پدر و مادر و طلب خیرات، به دیدار ایشان می رود و در هیات یک جننجوی جوان، اوریزماگ را به شکار دعوت می کند شاتانا - همسر اوریزماگ - که از این جوان بینام و نشان، بیمناک است وردی سحرآمیز می خواند و برفی سهمگین بر سححر راه اوریزماگ و فرزند بینامش باریدن می گیرد 2 - در ماجرای مبارزه اوریزماگ و غول کج و معوج، میان نارتیان بحثی پیرامون آنکه چه کسی از ایشان بهترین است در می گیرد کارماگون، پیرزنی حکیم بهترین زنان نارتی را شاتانا و بهترین مرد نارتی را اوریزماگ می خواند و نارتیان خشمگین، به وی ناسزا می گویند و او را از نیخاس - محل تجمع و مشورت نارتیان بیرون می اندازند کارماگون سه پیراگی عسلی می پزد و نفرین می کند، برفی که تاکنون سابقه نداشته بر نارتیان باریدن گیرد؛ 3 - در داستان سو سلان و پسران تارا زمستان سختی در سرزمین نارت در حال سپری است و برف بسیار ی از چراگاه ها وخوراک دام ها را نایاب می کند در شاهنامه نیز پسران فریدون در نتیجه افسون شاه یمن سر از برف در می آورند؛ همچنین اند لشکریان ایرانی به رهبری گیو که در دوران کی خسرو با دشمنان تورانی و با افراسیاب نبرد می کنند و گرفتار برف و جادوی جادوگر تورانی می شوند؛ جادوگر نیز پس از آنکه پسر گودرز دستش را قطع می کند، هلاک می شود.

Authors

مریم مرادی

استادیار گروه زبان روسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران