پاریدولیا در عرصه های فرهنگی و سیاسی به عنوان چشم اسفندیار یا پاشنه آشیل جامعه ایرانی

16 اسفند 1401 - خواندن 5 دقیقه - 593 بازدید

پاریدولیا یک پدیده روان شناسی است که در آن فرد علایم و یا صدا هایی که ادراک می کند را به صورت معنادار می شناسد. مثال های معمولی که در این باره زده می شود را می توان به دیدن چهره در ابر ها دیدن چهره در ماه و یا شنیدن پیام های ناشناخته وقتی نوار و یا صدای ضبط شده برعکس پخش می شود. پاریدولیا از دو واژه یونانی درست شده است، "پارا" که به معنی کنار یا همراه است و "ایدولون" که به معنی تصویر و شکلک است و در کل، به معنی و مفهوم جانبی یک شکل اشاره دارد. مثل اینکه فرد در پیاله به یکباره عکس رخ یار ببیند یا در ابر ها صورت معشوقش را بیابد. از این منظر می توان گفت که پاریدولیا ترکیبی از میل به دیدن و مشاهده چیز های پنهان در یک تصویر و یا میل به کشف رمز و ایجاد یک کلیت معنادار از یک مجموعه فاقد نظم و معنا می باشد.

وقتی در میان ابر ها به یک باره تصاویری از حیوانات و پیکره های انسانی می بینیم یا در میان شلوغی ها و بی نظمی های یک طرح به یکباره نقش هایی آشنا می بینیم، دچار پاریدولیا شده ایم.

پاریدولیا می تواند یک خطای ذهنی یا ادراکی باشد و در نهایت به توهم و خیال شبیه شود. ما بر اساس پیش فرض های ذهنی و تجربیات بصری و دیداری خود به سراغ ابر ها، طرح ها و نقش ها می رویم و در میانشان به دنبال چیز هایی آشنا می گردیم.

این پدیده ذهنی و دیداری در ساختار ذهنی انسان، گاهی می تواند جنبه های فرهنگی و اجتماعی پیدا کند و در عرصه های سیاسی و جامعه شناسانه ظاهر شود. با تحقیق و تدقیق در ویژگی های پاریدولیا می توان گفت که گونه ای بروزات و عوارض فرهنگی در جوامع وجود دارد که از آن می توان با عنوان پاریدولیای فرهنگی یاد کرد. افراد و سوژه های اجتماعی و سیاسی تمایل دارند تا در میان مجموعه ای از کنش ها و رخداد های روزمره به یک نتیجه گیری معنادار و یک سویه دست یابند. به عبارت دیگر می توان گفت که پاریدولیای فرهنگی گونه ای خطای دید و ایجاد ارتباط های نادرست میان مجموعه ای از وقایع است.

در میان ایرانیان نیز تمایلات عجیب و خاصی وجود دارد تا از دل اتفاقات و رخداد های روزمره به یکباره نتیجه گیری ها و اکتشاف معانی های چند تکه و گسسته ای بیرون بیاید.

حواشی ایجاد شده پیرامون رقابت استندآپ کمدی میان دو نفر از کمدین های ایرانی در برنامه خندوانه و درگیر شدن بخش های زیادی از جامعه از منظر من به یک پاریدولیای فرهنگی شباهت دارد. هر گوشه و کناری از جامعه به یکباره می خواهد با حضور در این رقابت و ارائه نظر همراه شود و هویت اجتماعی و وجودی خودش را از خلال موضع گیری در برابر این رقابت از نو بازتعریف کند.

نظر سنجی و شرکت جامعه برای رای دادن به هنرمند محبوب یا اجرای بهتر یک کمدی برپا در ذات خودش هیچ ایرادی ندارد، ولی انحرافات و جدال ها پیرامون این وضعیت به یکباره افشا کننده ساختار های مریض و کج و کوله در میان جماعت ایرانی است. در همین نقطه است که جامعه به یکباره به بهانه یک رقابت کمدی، به شکل ناآگاهانه ای وارد گود می شود و عقده های سیاسی و اجتماعی و روانی خودش را با خودش به داخل رقابت می آورد.

هر بخش و قسمتی از جامعه به یکباره تلاش می کند تا با اتصال خود به یکی از طرفین، برای خودش یک موضع ساختاری ایجاد کرده و هویت اجتماعی و فرهنگی خودش را به صورت نیمه کاری از نو تعریف کند.

اینجاست که همه عقده ها آماده گشودن می شوند، شمشیر ها از رو بسته می شود و گذشته ها و سوابق و پرونده های افراد دوباره مورد بازخوانی قرار می گیرد. داستان های فراموش شده و موضوعاتی که گمان می کردید به کلی فراموش شده است بار دیگر مطرح می شود و خلاصه از هر دهانی صدایی و فریادی شنیده می شود. درک نادرست از موضوع و هر کسی از ظن خود یار شدن ها به یکباره حواشی متفاوت ایجاد می کند. خواننده های زیرزمینی واکنش نشان می دهند و به تبعشان طرفدارانشان هم وارد نظر سنجی می شوند، یکی ادعا می کند که برنامه و کمدین ها را نمی شناسد و جواب این توهین را به طرفدارانش می سپارد و دیگری هم فیگور روشنفکرانه و نمایش بالا بودن جنبه در می آورد و از کمدین تشکر می کند.

به هر شکل بخش های زیادی از عوامل سینمایی، فرهنگی و هنری و سیاسی وارد ماجرا می شوند و قضیه به اصطلاح سیاسی می شود. ولی نکته اینجاست که این سیاسی شدن کاملا پوچ و دروغین است و سیاسی شدن حقیقی نیست.

هر چیزی که اسم جناح ها و گروه های سیاسی را در جامعه مطرح کند که سیاسی نیست. ما به همین قدر از سیاست اکتفا کرده ایم و فکر می کنیم عطف و ارجاع دادن به یک مشت فیلم و عکس می شود سیاسی شدن موضوع.

باید به سمت و سویی رفت که به هر موضوع تخصصی و با دقت نگریسته شود و مردم به جای پیروی از جو و تب های هر روزه، خودشان در کمال سکوت و آرامش به تحلیل و تجزیه موضوعات بپردازند.

جامعه شناسیروانکاویپاریدولیا توهمحیات سیاسی