۱۱ جمله از کتاب واقعیت، حقیقت ندارد.

یازده جمله از کتاب [[ واقعیت، حقیقت ندارد... ]] - فرزام رحمانی

 📷 1.هر وقت دیدید یا شنیدید یک هنرمند در گوشه ای از جهان تمام تلاشش را میکند که واقعیت را بگوید، بدانید او بی آنکه بخواهد با سرعتی وصف نشدنی دارد از حقیقت دور میشود

📷2.در واقعیت حرفهای یک پسر عاشق از نظر عشقش همچون کری خوانی های جنگجویان مقابل رستم، مهملی بیش نیست، ولی در حقیقت اثبات گه خوردم به دختری که با تمام وجود عاشقش هستیم از پیروزی مقابل ادوارد در نبرد پواتیه در غرب فرانسه در ۱۳ سپتامبر ۱۳۵۶ میلادی نیز سخت تر است

📷3.دایره برای واقعیت زندگی درست به نظر میاد، اما برای حقیقت یک دروغ محض است

📷4.واژه ی صندلی توهمی از حقیقت چیزی است که ما به عنوان صندلی در واقعیت میشناسیم اگر نه در حقیقت صندلی به هیچ عنوان صندلی نبوده، نیست و نخواهد بود

📷5.دیروز داخل مترو یک نفر از شلوغی مترو شدیدا معترض بود به من رو کرد و هزار و یک دلیل برای این شلوغی آورد، متعجبم که چرا فکر نکرد که شاید بیگانگان فضایی به شهر حمله کرده اند و مردم از دست آنها به دالن های زیرزمینی مترو پناه آوردند، دقیقا حقیقت آن چیزی بود که آن نگفت

📷6.هر وقت احساس کردی دندون درد وحشتناکی داری فقط کافیه به حقیقت حرارت یک اتوی داخل برق فکر کنی مطمئن باش واقعیت دندون درد رو فراموش میکنی

📷7.واقعیت داستان میگه هیلتر به لهستان حمله کرد، ولی حقیقت اینجاست که اگر من هم به اپرای پارسیفال گوش بدم مطمئنا به ورشو حمله خواهم کرد

📷8.فیزیک واژه ای برای اثبات واقعیت، واژه ای که در حقیقت به طور کل وجود خارجی ندارد

📷9.زمانی که احساس درد میکنیم، فقط کافیه به وجود درونیه اون درد به طور کاملا عمیق فکر کنیم، مطمئنا به طور سطحی و ناچیزی به حقیقت آن درد پی میبریم و در واقعیت به طور کامل آن درد را درمان خواهیم کرد

📷10.به دلیل میزان سرعت نور زمان رسیدن آن از خورشید به زمین حدود هشت دقیقه است، حقیقت تولید اون نور زمانی است که ما نور رو میبینیم یا آن هشت دقیقه ی قبل؟، این فرق اساسی وجود حقیقت با توهمی است که ما اسمش را واقعیت میگذاریم، در ضمن بگذریم که خود زمان هم در حقیقت وجود ندارد، پس با چه مقیاسی واقعیت را اندازه میگیریم؟!!

📷11.و در آخر من هم مانند خیلی ها از واقعیت متنفرم ولی اینجا بهترین جا برای خوردن یک استیک خوب است و البته بدترین جا برای عاشق شدن