قسمت سوم آموزش انواع مغالطات منطقی و فلسفی با مهدی سلمانی

18 دی 1403 - خواندن 15 دقیقه - 100 بازدید

سلام و عرض ادب خدمت شما عزیزان - امیدوارم که حال همگی خوب باشد - امروز در جلسه سوم بخشی دیگر از انواع مغالطات منطقی و فلسفی را داریم .

نویسنده : مهدی سلمانی
قسمت : سوم
زبان : فارسی

۲۱_ مغالطه شماره بیست و یک

Appeal to authority

به زبون خودمون چی میشه؟
مغالطه توسل به مرجعیت

وقتی پیش میاد که کسی بگه چون ادعای x رو فلان متخصص یا فلان شخص خاص یا فلان کتاب مطرح کرده پس ادعای x درسته . مثلا ریچارد داوکینز متخصص زیست شناسی است . او گفته که فرگشت حقیقت داره . پس فرگشت حتما درسته . داوکینز متخصص و عالم متبحری هست اما صرف اعتقاد و حرفای اون دلیل درستی فرگشت نیست . ما برای تایید فرگشت نباید به حرفای این و اون متوسل بشیم بلکه باید ادله ای که در تایید و تثبیت فرگشت اومده بیان بشه. نکات بسیار مهم رو بدون اگر سخن یا گفتگوی ما درباره بودن یا نبودن مطلبی در کتاب خاصی باشه ( مثل ماده حقوقی در قانون ) در این صورت استناد به اون کتاب مرجع ، مغالطه محسوب نمیشه . استناد واقعی به کتاب ها صرفا تایید می کنه که حرف ما مستند است ؛ یعنی منبعش یافت شده و مطابق ادعاست اما به معنای درست بودنش نیست . مثلا من میگم در قانون آمده که باید دختر نصف پسر ارث ببرد . به قانون رجوع می کنیم می بینیم که بله این حرف آمده و تایید میشه که حرف من مستند بوده اما به معنای این نیست که از لحاظ فلسفه اخلاق و منطق باید دختر نصف پسر ارث ببره ( شاید اون قانون از بیخ درست نباشه ) پس ممکنه حرفی مستند باشه ( یعنی در کتب مرجع آمده باشه ) اما درست نباشه ( یعنی همون کتاب مرجع ، منطقی نوشته نشده باشه )

۲۲_ مغالطه شماره بیست و دو

Appeal to celebrity

به زبون خودمون چی میشه؟
مغالطه توسل به شهرت

هر وقت شهرت یک گوینده را ، دلیل بر درستی منطقی حرفش بگیریم ؛ دچار این مغالطه شده ایم . مثلا شاهرخ خان بازیگر مشهور هندی توی تلویزیون داشت یه نوع عطر رو تبلیغ می کرد ؛ پس حتما اون بهترین عطر جهانه . در اینکه شاهرخ خان بازیگر مشهور و محبوبی هست شکی نیست اما اینکه ایشان درباره محصولی که ربطی به تخصص و شهرت ایشان نداره ، نظری بده ؛ دلیلی بر درستی اون چیز نیست . نکته مهم رو داشته باشید گاهی شخص مشهوری ، ادعایی رو مطرح می کنه که اون ادعا ، علتی برای شهرتش بوده . در این صورت ادعای اون معتبر ( ولی نه در حد کامل ) محسوب میشه . مثلا شخصی در کنکور نفر اول شده و راه موفقیتش رو در بیان نکاتی در روش مطالعه یا خواندن کتب خاصی میدونه ، اگه اون شخص از اون کتب تعریف کنه ، حرفش معتبر محسوب میشه اما چون باز ممکنه که از طرف موسسات کنکوری ، پول بهش داده باشند و یه جورایی تطمیع شده باشه ، باز هم نباید ۱۰۰ درصد تبلیغات چنین افرادی رو باور کرد .مثالی دیگر ، شخص مشهور پولداری درباره راه های کسب درآمد حرف میزنه . در این حالت سخنان این شخص معتبر محسوب میشه ( اما باز هم نمیشه گفت قطعا درست میگه چون احتمال فریب دادن هست . علاوه بر اون ممکنه راه هایی که اون میگه دیگه در زمان ما یا مکان ما یا موقعیت خاص ما کارایی نداشته باشه )


۲۳_ مغالطه شماره بیست و سه

Appeal to closure

به زبون خودمون چی میشه؟
مغالطه توسل به کفایت مذاکرات
مغالطه توسل به بی نظری
مغالطه حکم شتاب زده

وقتی آدما بخوان هرچی زودتر یه تحقیق و مسئله رو خاتمه بدن ؛ باعث میشه مدارک رو هرچند ناقص ، قبول کنند تا قضیه زودتر فیصله پیدا کنه . این موجب سهل انگاری در بررسی ادله میشه و خطاهای بیشتر پدید میاره. نباید دقت رو فدای سرعت کرد. از لحاظ روان شناختی ، آدما از امور ناتمام اذیت میشن و این میل به پایان دادن به امور ناتمام ، باعث میشه که شخص گاهی مدارک و ادله ضعیف و ناقص رو صادق و درست بپندارد. مثلا در دادگاهی به خاطر زودتر فیصله یافتن و تعیین تکلیف متهمان ، ادله جرم اون ها رو هرچند محرز نشده باشه ، محرز تلقی می کنند و حکم صادر میشه . این از مصادیق عملی چنین مغالطه ای است . گاهی حتی حق وکیل داشتن هم به متهم داده نمی شده تا قضیه کش پیدا نکنه . این هم از مصادیق چنین مغالطه ای است . مثالی دیگر ،
حادثه ای تروریستی رخ میده ، دولت اون کشور برای جمع و جور کردن سریع تر قضیه افراد مشکوکی رو که اصلا جرم اونا معلوم نیست در زمانی کوتاه مجرم تلقی و مجازات می کنه
این چنین کارهایی هم از مصادیق همین مغالطه است . نکته مهم رو داشته باشید در مواردی که دو نفر برای پیشبرد بحث ، پیش فرض هایی رو مسلم فرض می گیرند. شامل این مغالطه نمی شود . چون اونا سخنی رو قبول نکردند بلکه آگاهانه ، فرض گرفته اند که اون مطلب درست باشه تا بتونن در مسیر منطقی ، بحث دیگه ای رو شروع کنند . #قاعده_الزام به همین معناست که من از مراجع و منابعی که تو معتبر می دانی ، شاهد و دلیل میارم. در حالی که خودم برای اون مراجع و منابع اعتباری قائل نیستم. این همون فرض گرفتن مبانی طرف مقابل برای پیشبرد بحث و گفتگو است.

۲۴_ مغالطه شماره بیست و چهار

Appeal to coincidence

به زبون خودمون چی میشه؟
مغالطه توسل به اتفاق
مغالطه توسل به شانس

هر وقت در نتیجه گیری های ما ، شانس و اتفاق جایگزین مدارک بشن ؛ این مغالطه متولد میشه.
مثلا
+تو واقعا راننده بدی هستی
-- چرا؟
+چون امسال دهمین باره داری تصادف میکنی
--نه من راننده بدی نیستم فقط امسال شانس باهام یار نبوده

شواهد و مدارک میگن کسی که در سال ، ده بار تصادف کنه ، راننده با دقتی نیست . اینکه این قرائن رو نپذیریم و همه چی رو گردن شانس بندازیم ، همین مغالطه خواهد بود

مثالی دیگر را داشته باشید

امتحان رو خراب کردم چون از شانس من همه سوالا از قسمت هایی بود که من نخونده بودم . این مورد هم نمونه ای دیگه از این مغالطه بود. تو به عنوان امتحان دهنده ، موظف بودی منبعت رو کامل بخونی. سهل انگاری و تنبلی خودت رو نباید گردن شانس بندازی . نکته مهم این است که در اینکه گاهی حوادث بر اساس اتفاق و شانس پدید میاد شکی نیست . مغالطه جایی است که در طرف مقابل کلی شواهد و مدارک وجود داره . در این حالت است که نباید اونا رو به بهانه شانس ، نادیده بگیریم


۲۵_ مغالطه شماره بیست و پنج

Appeal to common belief

به زبون خودمون چی میشه؟
مغالطه توسل به باور عام
مغالطه توسل به اکثریت (یا اجماع)
مغالطه همرنگ جماعت شدن

هر وقت گفته بشه چون اکثریت جامعه یا بخش زیادی از مردم چیزی رو باور دارند پس حتما اون چیز درسته ، این مغالطه پیش میاد . واقعیت ، به سمت مردم نمی آید. بلکه مردم باید به سمت واقعیت ها بروند . واقعیت ، باب میل اکثریت قدم بر نمی دارد . مثلا مردی در ۱۰ قرن قبل می گفت : «چون اکثریت مردم ، باور دارند که زمین مرکز عالم است ، پس لابد درسته » الان که میدانیم زمین مرکز عالم نیست . اینکه اکثریت چیزی رو باور دارند ؛ دلیل بر درستیش نیست . خورشید و زمین مستقل از باور ما رفتار می کنند . پس باور اکثریت چیزی رو نفی و اثبات نمیکنه . حالا نکته مهم اینه که گاهی ما قانونی را توسط رای گیری و توسل به اکثریت تصویب می کنیم . این گونه موارد ، اعتبار و جعل خود ماست و نه واقعیت های مستقل از ما و نه حتی امری صحیح و پسندیده
این دو مورد رو قاطی نکنید . مثلا اکثریت مردم رای دادن که فلانی رئیس جمهور باشه . اینجا اکثریت ، عامل یه امر اعتباری (ریاست جمهور) شد اما دلیل این نیست که اون شخص بهترین گزینه بوده است . دلیل بر این نیست که واقعیتی مستقل از ما پدید آمده باشد. دلیل این نیست که اقلیت ، خطاکار بودند .


۲۶_ مغالطه شماره بیست و شش

Appeal to common folk

به زبون خودمون چی میشه؟
مغالطه توسل به مردمی بودن

زمانی پیش میاد که کسی بگه من مردمی هستم ، از خودتون هستم. پس حرفمو باور کنید و بهم اعتماد کنید . این مغالطه توی انتخابات به شدت از سمت نامزدها اتفاق میوفته .
مردم دوست دارند همدرد پیدا کنند و افراد از این حس مردم در قالب این مغالطه سوءاستفاده می کنند . مثلا ای مردم . من از کف همین خیابونا بزرگ شدم . درد شما رو می فهمم. پس به من رای بدید تا مشکلاتتون رو حل کنم . حل مشکل ، تخصص میخواد و نه فقط همدردی . ما خودمون همدرد هم هستیم . کسی رو لازم داریم که تخصص و شجاعت لازم برای حل مشکلات رو داشته باشه .


۲۷_ مغالطه شماره بیست و هفت

Appeal to common sense

به زبون خودمون چی میشه؟
مغالطه توسل به معرفت عام
مغالطه توسل به فهم عرفی
مغالطه توسل به عقل سلیم
مغالطه قطعیت جعلی
مغالطه «اینو همه میدونن که...»

هر وقت کسی به جای ارائه دلیل منطقی و مدرک معتبر ، بگه اینو که همه میدونن ( در صورتی که واقعا همه نمیدونن ) ؛ در این صورت دچار این مغالطه شده مثلا همه میدونن که کتک زدن بچه باعث ادب شدنش میشه ! اگه همه میدونستن که جای شک و شبهه توش نبود . یا مثلا عقل سلیم حکم می کنه که آدم برا موفقیت به دانشگاه بره .آیا هرکس که دانشگاه نرفت ، مخالف عقل سلیم عمل کرده ؟ یعنی این همه آدم که دانشگاهی نبودند و اتفاقا در زندگی ، موفق هم شدند ؛ عقل سلیم رو استفاده نکردند ؟ آیا اینجور حرفا ، اعتبار عقل سلیم رو کم نمیکنه ؟ نکته مهم استفاده از واژه عقل سلیم نباید لقلقه زبان بشه . چیزی رو عقل سالم به وضوح می فهمه که بدیهی باشه و بدیهی یعنی چیزی که احتمال منطقی خلافش رو ندیم . وقتی چیزی مبهم است و احتمال خلاف منطقی درش هست دیگه بدیهی نیست و به وسیله توسل به عقل سلیم نمیشه اونو به کسی قبولاند .

۲۸_ مغالطه شماره بیست و هشت

Appeal to complexity

به زبون خودمون چی میشه ؟
مغالطه توسل به پیچیدگی

هر وقت کسی به خاطر پیچیده بودن یه موضوع ، اونو نفهمیده رد کنه ؛ دچار این مغالطه شده است. مثلا من حرفای قلمبه سلمبه بیولوژیست ها رو نمی فهمم ، فکر میکنم دارن ما رو گول میزنن . پس حرفاشون غلطه . مباحث تخصصی زیست شناسی وقتی به زبون آکادمیک گفته بشه برای عوام سخته و ممکنه متوجهش نشوند اما این دلیل نمیشه که حرفاشون غلطه .
دو نکته بسیار مهم : ۱. تا وقتی حرفی رو متوجه نشدیم ، نمیشه قبول یا ردش کرد. تایید یا نقد یک حرف ، فرع بر فهم اون حرفه . فوقش ما میتونیم بگیم که اون حرفو نفهمیدیم . نه اینکه چون نفهمیدیم ردش کنیم.
۲. اگه پی بردیم کسی با چرندگویی و مبهم گویی های بی سر و ته میخواد ما رو دور بزنه ، میشه اونو رد کرد .


۲۹_ مغالطه شماره بیست و نه

Appeal to consequences

به زبون خودمون چی میشه؟
مغالطه توسل به نتیجه (عواقب)

این مغالطه زمانی پیش میاد که کسی بر اساس مطلوب یا نامطلوب بودن عواقب یک ادعا ، حکم به درستی یا نادرستی اون ادعا کنه . در حالی که مطلوبیت یا نامطلوبیت نتیجه ، ربطی به ارزش صدق گزاره ها نداره . مثلا اگه زندگی پس از مرگی نباشه ، افراد ظالم در جهان که میلیون ها نفر رو بدبخت کردند به جزای اعمالشون نمیرسن و این اصلا خوب نیست . #پس حتما زندگی پس از مرگی وجود داره . اینکه زندگی پس از مرگی باشه یا نباشه باید توسط دلیل و مدرک بررسی بشه . نه اینکه بگیم چون نتیجه این گزاره مطلوبه پس حتما درسته یا اگه مطلوب نیست حتما نادرسته . این مغالطه رابطه نزدیکی با آرزواندیشی داره. آدما دوست دارن اون چیزایی که آرزو دارند ، واقعیت داشته باشه. و این اشتباه منطقی محسوب میشه. نکته مهم اگه ادعای اصلی ، درباره مطلوب بودن یا مطلوب نبودن باشه ، توسل به نتیجه در اون موقع مغالطه محسوب نمیشه . مغالطه توسل به نتیجه زمانی پیش میاد که اصل گزاره درباره مطلوبیت نباشه که این مغالطه در زندگی روزمره هم وجود داره مثلا بیماری می گفت : «من هنوز خیلی جوانم و اگه سرطان داشته باشم همه برنامه های زندگیم نابود میشه ؛ پس ممکن نیست که سرطان داشته باشم» در حالی که آزمایش های متعدد پزشکی وجود تومور بدخیم رو در اون شخص تایید کرده بود. مکانیسم دفاعی انکار در اون شخص سبب شده بود که دست به مغالطه بزنه و بیماری خودشو صرفا به دلیل اینکه مطلوبش نیست ، انکار کنه و به جای شروع جدی درمان ، صرفا نادیده اش بگیره .


۳۰_ مغالطه شماره سی

Appeal to definition

به زبون خودمون چی میشه؟
مغالطه توسل به تعریف

لغت نامه ها معمولا تعریف مختصر و محدودی از یک واژه ارائه می کنند. حالا اگه کسی بگه معنا و تعریف یه واژه فقط همونیه که در لغت نامه اومده و غیر اون خیر ؛ در این صورت دچار مغالطه توسل به تعریف شده. در ضمن یکی از اهداف نویسندگان لغت نامه ها اینه که در مسائل جنجالی ، بی طرف بمونن در این صورت اصلا نمیشه در مسائل جنجالی به لغت نامه ها استناد کرد . مثلا ازدواج همجنسگراها قانونی نیست چون در تعریف ازدواج در واژه نامه نوشته : «پیوند بین زن و مرد» اینکه واژه نامه ای صرفا پیوند زن و مرد رو ازدواج دونسته دلیل بر محدود بودن تعریف به همین مورد نیست. برای بررسی قانونی این مسئله باید به دایره المعارف ها و همچنین نظرات متخصصین اون علم هم رجوع کرد .
نکته مهم اگه درباره معنای واژه ای ابهام پیش بیاد یا طرف مقابل از تعریف فلان واژه بی اطلاع باشه ، ارجاع دادنش به لغت نامه ، جایزه (یعنی مجازه - یعنی ایرادی نداره)

پایان قسمت سوم