تفسیری درباره « فادخلی فی عبادی، و ادخلی جنتی»

3 بهمن 1403 - خواندن 6 دقیقه - 56 بازدید

تفسیری درباره « فادخلی فی عبادی، و ادخلی جنتی»
نوشتاری از ح
جت الاسلام حسین عشاقی عضو هیات علمی گروه فلسفه پژوهشگاه

در آخر سوره فجر آیاتی هست که طبق برخی روایات در شان و مقام حضرت اباعبدالله الحسین و شیعیان او است؛ این آیات عبارتند از : «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی، و ادخلی جنتی». خداوند مخاطب این آیات را کسانی می داند که نفس شان، نفس مطمئه است؛ اما نفس مطمنئه چیست؟ نفسی است که نسبت به خداوند و شوون خدائی خداوند به یقین رسیده و از شک و تزلزل بیرون رفته است؛ لذا در ادامه، چنین نفسی با عنوان «راضیه» توصیف شده است یعنی او به مقام رضایت از خداوند نائل شده است؛ و نسبت به خداوند و اموری که به خداوند ارتباط دارد هیچ اعتراضی ندارد، بلکه آنها را کاملا بجا و درست می یابد؛ و روشن است که کسی که نسبت به خداوند و شوون خدائی خداوند راضی باشد خدا هم از او راضی خواهد بود و لذا چنین نفسی در ادامه، با عنوان «مرضیه» ستوده شده است؛ البته در برخی روایات، متعلق اطمینان ولایت امیر المومنین معرفی شده که این نیز در همان راستا است؛ زیرا از طریق ولایت امیر المومنین و اهل بیت است که انسان می تواند هدایت های ارشادی و تکوینی را دریافته و نسبت به امور الهی به یقین برسد و مقام رضایت از خدا را حقیقتا کسب کند.
نفس مطمئنه با اطمینان به خدا یک امتیاز بزرگ نصیبش می شود لذا چنین نفسی مخاطب به «ارجعی الی ربک» شده و مامور به «رجوع الی الله»می شود، و بسوی خدا بر می گردد.
«رجوع الی الله» به دلیل مفاد «انا لله و انا الیه راجعون» سرنوشت همه انسانها است؛ ولی نفس مطمئنه زودتر از دیگران به این امتیاز نائل می شود.
اما معنای «رجوع الی الله» چیست؟ و ما چگونه به الله رجوع می کنیم؟ پاسخ این است که طبق جمله «انالله»؛ ما، مال خدائیم نه مال خودمان؛ یعنی شیئیتی که ما به خود نسبت می دهیم و می گوییم «وجود من»، حقیقتا مال ما نیست؛ چون مالکیت، حق اختصاصی خدا است «لله ملک السماوات و الارض و ما بینهما و الیه المصیر»؛ ولی ما از آن مالک حقیقی غفلت داریم و خیال می کنیم ما موجویتی داریم که مال خودمان و مباین با وجود خدا است؛ ولی هر انسانی دیر یا زود، اختیارا یا جبرا این نکته را شهود می کند که موجودیتش و شیئیتش، ملک او نیست؛ و خودش مالک موجودیتی نیست تا بگوید «وجود من»، بلکه او مالکیت خدا را مالکیت خود می پنداشته است؛ با تحقق چنین شهودی،«فنای فی الله» رخ می دهد یعنی شیئیت من، از آن جهت که به من انتساب داشت، زائل و فانی می شود؛ و پندار شیئیت من و موجودیت من، زائل می گردد؛ و موجودیت من، به مالک اصلی اش باز می گردد؛ عینا مثل لباس عاریه ای که انسان از دیگری گرفته و عاریه بودنش را فراموش کرده است و بعد متوجه شده است که این لباس مال دیگری است؛ اینجا است که توهم «لباس من» معدوم شده و بجایش تعبیر «لباس او» می نشیند؛ پس وقتی انسان به شهود «لاشیئیت» خود رسید «رجوع الی الله» شکل گرفته؛ و جمله «و الیه تقلبون» (۲۱عنکبوت) فعلیت یافته است و ماسوای او، همه او می شوند، و جمله «الی الله المصیر» تحقق یافته است؛ و این امتیاز زودتر نصیب نفوس مطمئنه می شود؛ زیرا نفوس مطمئنه در رهائی از پندار غیریت، و در رسیدن به شهود او بودن، از سایر افراد گوی سبقت می برند؛ لذا این گروه را در یوم الحشر، نه به «جهنم» می برند و نه به «بهشت ابرار»؛ بلکه خداوند به آنها خطاب می کند که محشر و جایگاهی که به شما اختصاص دارد، حریم عباد من است؛ پس در بین عباد من داخل شوید «فادخلی فی عبادی»؛ همان عبادی که قبلا از پندار غیریت، خارج و نفی ماسوا کرده اند؛ و چیزی جز من نمی بینند و لذا بهشتی جز ذات من ندارند؛ پس شما نیز مثل عباد من، به جنت ذات من داخل شوید «و ادخلی جنتی»؛ زیرا جنت کسی که جز خدا را نمی بینید جز خدا نیست .
اشاره به چند نکته :
۱- در برخی روایات وارده ذیل این آیات؛ «النفس المطمئنه» به امام حسین (ع) و در برخی به امیرالمومنین(ع) و در برخی به محمد و آلش و شیعیانشان تفسیر شده است که همه از باب تطبیق معنا بر مصدایق درستند.
۲- انسانهائی که هنوز به مقام «انا الیه راجعون» نرسیده اند و «انا الی ربنا لمنقلبون» برای آنان فعلیت نیافته است، به چنین فضائی راه ندارند؛ بلکه آنها یا در جهنم اند یا در بهشت ابرار؛ زیرا موجود اعتباری را به حریم موجود حقیقی راهی نیست.
۳- از این آیات نیز روشن می شود که کلمه «قسیم» در حدیث «علی قسیم الجنه و النار» به معنای «عدل مقابل» است نه تقسیم کننده؛ زیرا طبق بیانات گذشته، حریم محمد و آلش، در قبال جهنم و بهشت ابرار، خود جایگاه سومی است که به نفوس مطمئنه اختصاص دارد.