درماندگی آموخته شده چیست؟

22 بهمن 1403 - خواندن 6 دقیقه - 64 بازدید

درماندگی آموخته شده (Learned Helplessness) یک مفهوم روان شناختی است که زمانی به وجود می آید که فرد احساس می کند هیچ کنترلی بر وضعیت های منفی یا مشکل ساز ندارد و تلاش های او برای تغییر شرایط بی فایده است. این احساس ناتوانی و بی اثر بودن می تواند باعث شود که فرد حتی در شرایطی که امکان تغییر و بهبود وجود دارد، از تلاش دست بردارد.
چطور درماندگی آموخته شده شکل می گیرد؟
درماندگی آموخته شده زمانی رخ می دهد که فرد در مواجهه با مشکلات و چالش ها، از قبل شکست خورده یا نتایج منفی را تجربه کرده باشد. به مرور زمان، فرد باور می کند که هیچ کاری نمی تواند انجام دهد تا اوضاع بهتر شود. این احساس، حتی در شرایطی که ممکن است تغییرات مثبت ممکن باشد، ادامه می یابد.
برای مثال:
اگر فردی بارها در حل مسائل مدرسه یا کار خود شکست خورده باشد و احساس کند که هیچ تلاشی نمی تواند او را موفق کند، ممکن است از تلاش برای بهبود اوضاع دست بکشد.
در زندگی روزمره، وقتی کسی برای مدت طولانی در شرایط دشوار یا آزاردهنده قرار گیرد (مثل یک رابطه ناسالم یا محیط کاری بد)، ممکن است فکر کند هیچ چیز نمی تواند تغییر کند، حتی اگر فرصتی برای تغییر وجود داشته باشد.
علائم درماندگی آموخته شده
احساس بی ارزشی و ناتوانی: فرد احساس می کند هیچ کار مفیدی نمی تواند انجام دهد.
بی انگیزگی: فرد ممکن است حتی در مواجهه با مشکلات یا فرصت های جدید هم تمایلی به تلاش نشان ندهد.
نگرش منفی: افراد ممکن است به طور مداوم احساس کنند که هیچ چیز خوب پیش نخواهد رفت.
چطور می توان از درماندگی آموخته شده رهایی یافت؟
تغییر باورهای منفی: درک اینکه مشکلات و شکست ها موقتی هستند و نمی توانند همه چیز را تحت الشعاع قرار دهند، می تواند به تغییر نگرش فرد کمک کند.
تقویت احساس کنترل: وقتی فرد متوجه شود که می تواند بر برخی جنبه های زندگی خود تاثیر بگذارد، این احساس قدرت می تواند کمک کننده باشد.
تلاش برای کوچک ترین تغییرات: حتی تغییرات کوچک و موفقیت های جزئی می توانند فرد را تشویق کنند که ادامه دهد و به تدریج از درماندگی آموخته شده بیرون بیاید.
پشتیبانی اجتماعی: دریافت حمایت از دوستان، خانواده یا درمانگر می تواند در بازسازی اعتماد به نفس و تلاش های جدید موثر باشد.

درماندگی آموخته شده زمانی اتفاق می افتد که فرد به این نتیجه می رسد که هیچ چیزی از دست او ساخته نیست و در نتیجه از تلاش دست می کشد. اما این یک باور غلط است که می توان آن را تغییر داد. با تغییر نگرش ها و تلاش برای ایجاد تغییرات کوچک، افراد می توانند احساس کنترل را به دست آورند و از درماندگی آموخته شده رهایی یابند.



در کدام جنس ابتلا به درماندگی آموخته شده شایع تر است؟
مطالعات نشان می دهد که زنان بیشتر از مردان به درماندگی آموخته شده مبتلا می شوند، اما دلایل این موضوع پیچیده و تحت تاثیر چندین عامل است. در اینجا چند دلیل احتمالی وجود دارد که چرا زنان ممکن است بیشتر در معرض درماندگی آموخته شده قرار گیرند:
۱. نقش های اجتماعی و فرهنگی:
در بسیاری از جوامع، زنان ممکن است با انتظارات اجتماعی و فرهنگی بیشتری مواجه شوند که از آنها می خواهند مسئولیت های مختلفی مانند خانواده، شغل و مسئولیت های خانگی را همزمان به عهده بگیرند. فشارهای این چنینی می تواند منجر به احساس ناتوانی و درماندگی شود.
زنان ممکن است به دلیل انتظارات اجتماعی و نگرش های منفی در مورد توانایی هایشان، بیشتر احساس کنند که نمی توانند شرایط را تغییر دهند.
۲. تجارب زندگی:
زنان به طور متوسط ممکن است بیشتر از مردان در معرض انواع خاصی از تجارب آسیب زای زندگی، مانند خشونت خانگی، تبعیض و نابرابری های شغلی قرار گیرند. این تجارب می توانند منجر به ایجاد احساس درماندگی شوند.
زنانی که در محیط های خانواده یا جامعه به طور مداوم با چالش ها و محدودیت های جدی مواجه می شوند، ممکن است یاد بگیرند که هیچ چیز نمی تواند تغییر کند و این امر به درماندگی آموخته شده منتهی شود.
۳. تفاوت های هورمونی و روانی:
تفاوت های بیولوژیکی و هورمونی نیز می توانند در میزان آسیب پذیری زنان نسبت به درماندگی آموخته شده نقش داشته باشند. به عنوان مثال، تغییرات هورمونی که در دوران قاعدگی، بارداری و یائسگی رخ می دهند می توانند بر خلق و خو و توانایی مقابله با مشکلات تاثیر بگذارند.
در برخی از مطالعات نیز اشاره شده که زنان معمولا به روش های درونی تری برای مقابله با استرس می پردازند و این ممکن است باعث احساس درماندگی بیشتر در مقابل مشکلاتی شود که در آنها به صورت مستقیم دخیل نیستند.
۴. پاسخ های احساسی و مقابله ای:
ت
حقیقات نشان داده اند که زنان معمولا تمایل دارند مشکلات و چالش ها را به صورت احساسی تر و درونی تر پردازش کنند، که می تواند منجر به احساس بی ارزشی و درماندگی بیشتر شود.
همچنین، زنان ممکن است کمتر از مردان از شبکه های اجتماعی و حمایتی برای مقابله با مشکلات خود بهره ببرند، که این امر به درماندگی بیشتر کمک می کند.
۵. عدم دسترسی به منابع:
زنا
ن ممکن است در برخی جوامع و فرهنگ ها از دسترسی محدودتری به منابع و فرصت های اجتماعی و اقتصادی برخوردار باشند. این نابرابری می تواند به احساس درماندگی و ناتوانی در تغییر شرایط منجر شود.
نتیجه گیری:
اگر
چه درماندگی آموخته شده می تواند در هر دو جنس ایجاد شود، اما به دلایل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی بیولوژیکی، زنان ممکن است بیشتر از مردان به آن مبتلا شوند. با این حال، این موضوع می تواند در افراد مختلف و در شرایط مختلف متفاوت باشد و نیاز به تحقیقات بیشتر برای درک دقیق تر آن وجود دارد.