#مدیریت_تکنولوژی / برندها زیر ذره بین قضاوت عمومی

27 اسفند 1403 - خواندن 5 دقیقه - 63 بازدید

#مدیریت_تکنولوژی

برندها زیر ذره بین قضاوت عمومی

در دنیای امروز، وقتی صحبت از برندها و جایگاه آن ها در ذهن افراد به میان می آید، موضوعی فراتر از صرفا یک نام یا لوگو مطرح می شود. یکی از محققان برجسته، جف بزوس، زمانی جمله ای تامل برانگیز گفت: "Your brand is what people say about you when you’re not in the room"؛ به این معنا که برند شما همان تصویری است که دیگران در غیاب شما از شما ترسیم می کنند. این دیدگاه، اگرچه ساده به نظر می رسد، اما لایه های عمیقی از تعاملات اجتماعی و حرفه ای را در خود جای داده است.تصور کنید وارد یک فروشگاه می شوید و محصولی خریداری می کنید، مثلا یک جفت کفش. اگر برخورد فروشنده محترمانه باشد و کیفیت محصول نیز انتظارات شما را برآورده کند، احتمالا در گفت وگو با دیگران، با رضایت از آن تجربه یاد خواهید کرد و می گویید: "از فلانجا خریدم، بسیار قابل اعتماد بود." اینجاست که مفهومی به نام Brand Reputation شکل می گیرد؛ اعتباری که به مرور زمان و بر اساس تجربه های واقعی در ذهن مشتریان ساخته می شود. اما اگر محصول معیوب باشد یا رفتار فروشنده نامناسب، آن گاه همان نام فروشگاه را با نارضایتی به زبان می آورید و شاید بگویید: "دیگر هرگز به آنجا نخواهم رفت."

این تنها به تجربه شخصی شما محدود نمی شود. گاهی اوقات، نظرات اطرافیان نیز نقش کلیدی ایفا می کنند. یکی از دوستانتان ممکن است بگوید فلان رستوران غذای بی نظیری دارد یا فلان شرکت خدمات ضعیفی ارائه می دهد. اینجاست که پدیده ای به نام Word of Mouth یا انتقال شفاهی تجربه ها وارد میدان می شود؛ نیرویی که می تواند یک برند را به اوج محبوبیت برساند یا آن را از اعتبار ساقط کند. در این میان، برند تا حدی می تواند با عملکرد خود این گفت وگوها را هدایت کند، اما بخش بزرگی از آن خارج از کنترلش باقی می ماند، زیرا مردم آنچه را می بینند و احساس می کنند، بازگو می کنند.

برای نمونه، در فضای مجازی، مثلا در پلتفرم X، ممکن است با پستی مواجه شوید که از اقدام پسندیده یک شرکت، مانند کمک به امور خیریه، تمجید می کند. این تجربه می تواند حس هم راستایی با ارزش های شما را تقویت کند. یا برعکس، عکسی از یک محصول معیوب ببینید که با نارضایتی کاربر همراه شده است. در اینجا، اصلی به نام Perception is Reality مصداق پیدا می کند؛ یعنی آنچه مردم درک می کنند، برایشان به واقعیت تبدیل می شود، حتی اگر روایت خود برند متفاوت باشد.

نکته قابل تامل دیگر این است که در عصر حاضر، با وجود ابزارهای تبلیغاتی گسترده، برندها می توانند تصویری جذاب از خود ارائه دهند. اما اگر این تصویر با واقعیت همخوانی نداشته باشد، دیر یا زود حقیقت آشکار می شود. مانند بنایی که نمای زیبایی دارد، اما پایه هایش سست است. اینجا مفهوم Authenticity یا اصالت اهمیت پیدا می کند. مخاطبان امروزی، بیش از گذشته، به دنبال صداقت و شفافیت هستند و صرفا با شعارهای پرزرق وبرق متقاعد نمی شوند. آن ها تحقیق می کنند، نظرات دیگران را می خوانند و بر اساس شواهد تصمیم می گیرند.

اگر به اطراف خود دقیق تر نگاه کنیم، برندهایی را می بینیم که به دل مردم نشسته اند؛ آن هایی که حس اطمینان یا خاطره ای خوش را به ارمغان می آورند. در مقابل، برخی نام ها تنها با شنیدنشان حس ناخوشایندی ایجاد می کنند. جالب اینجاست که این موضوع صرفا به شرکت ها محدود نمی شود؛ هر یک از ما نیز به نوعی برند شخصی خود را داریم. در محیط کار یا میان دوستان، آنچه دیگران در غیاب ما می گویند، همان Brand Identity ماست.

در نظر اینجانب جای چند پیشنهاد کاربردی می تواند راهگشا باشد:

• فرصتی فراهم کنید و با افراد پیرامون خود درباره نظرشان نسبت به یک برند گفت وگو کنید؛ تنها شنونده باشید و دیدگاه هایشان را بررسی کنید.

• در تجربه بعدی خرید خود، به احساسات و انگیزه هایتان توجه کنید؛ چه عواملی شما را به انتخاب دوباره یک محصول یا مکان ترغیب می کند؟

• اگر روزی قصد راه اندازی کسب وکاری دارید، ابتدا مشخص کنید که می خواهید مردم چه تصویری از شما در ذهن داشته باشند و آن را محور فعالیت خود قرار دهید.

این ها بخشی از واقعیت های ملموس زندگی روزمره اند که با اندکی تامل، می توانند راهنمای ما در فهم بهتر روابط انسانی و حرفه ای باشند.

#انجمن_مدیران_برتر_ایران

#بنیاد_ملی_نخبگان