بررسی تطبیقی سیاست جنایی ایران با مدل های دلماس مارتی

سیاست جنایی جمهوری اسلامی ایران، متاثر از دو عنصر نظام سیاسی آن یعنی جمهوریت و اسلامیت هستند و از آنجا که هدف دال مرکزی نیز تکامل انسان در ابعاد معنوی اوست، سایر گزاره ها نیز باید در راستای این هدف توجیه و تبیین شود. بنابراین، در نظام سیاسی فقاهتی و دینگرا، رابطه میان اسلامیت و جمهوریت براساس دو اصل حاکمیت اسلام و اصل تبعی بودن جمهوریت، تبیین می شود. در نتیجه الگوی مطلوب و نمونه، سایست جنایی جمهوری اسلامی ایران، باید متاثر از الگوی سیاست جنایی اسلام (در معنای گفتمان سیاسی در مذهب امامیه) باشد، هرچند که تاکنون سیاست جنایی جمهوری اسلامی ایران، نتوانسته است به صورت کامل خود را با الگوی مذکور تطبیق دهد. بدین ترتیب، الگوی سیاست جنایی جمهوری اسلامی ایران، الگویی کلی و کلان نگر خواهد بود که تلاش می کند علل بروز کلیه پدیده های مجرمانه را شناسایی و راهکارهای پیشگیری و کاهش بزهکاری را فراهم آورد. به تبع کلان نگری سیاست جنایی اسلام، تمامی اجزای سیاست جنایی جمهوری اسلامی ایران باید با هم ارتباطی ارگانیک و پیوسته ومنسجم داشته باشند که به گونه ای که گاه تشخیص کارکرد راهبردهای جنایی، مستلزم شناخت کل و تمام نظام اعتقادی حاکم بر سیاست جنایی اسلام است هنجاری و علمی بودن از دیگر ویژگی های الگوی سیاست جنایی جمهوری اسلامی ایران است هنجاری بودن یک نظریه از یک سو و به معنای آن است که آن نظریه می تواند ارتکاب انواع جرائم را توجیه و تبیین نماید و از سوی دیگر، هنجاری بودن در تبعیت سیاست جنایی از باورها، ارز شها و اعتقادات مذهبی نشات می گیرد. با تبیین ویژگی های سیاست جنایی ج. ا.ایران از جهت هنجاری، علمی ، دولتی و یا جامعوی می توان مطابق با الگوهای خانم دلماس مارتی، توجیه کرد. لیکن، به نظر می رسد با رویکردی کلان نگر بتوان، فرآیندی موجه تر برای سیاست جنایی مذکور ارائه داد. از این رو هدف از انجام این پژوهش بررسی تطبیقی سیاست جنایی ایران با مدل های ادلماس مارتی می باشد.

Keywords:

سیاست جنایی ایران , مدل سیسات جنایی , دلماس مارتی