بدون تردید اشعار هیچ ملتی از آهنگ دلنواز عشق که برآمده از جوهر عواطف انسانی است، بی بهره نیست. عشق مایه زندگی است و هستی بی آن به تعالی و کمال راه نخواهد یافت. هدف این مقاله این است تا با بررسی اشعار شاعر پارسی گوی ایلامی مشخص کنیم که معیارها و نشانه هایی زیبایی شناسی در ترسیم سیمای
معشوق در
شعر این شاعر چگونه و چیست.
معشوق خوبرو و زیبا کیست. ویژگیهای زمینی و یا آسمانی و ایده آل این
معشوق چیست. آیا این معیار و سنجه ها از یک زبان و فرهنگ به زبان و فرهنگ دیگر متفاوت است. برای این زیبایی چهارچوبی معین و مشخص وجود دارد و اینکه آیا هرچه در این چهارچوب موجود است زیباست و خارج از آن نازیبا و زشت است. این پژوهش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش کتابخانه ای صورت گرفته است.