مدلی متفاوت (نقد فرهنگی داستان "مدل" نوشته سیمین دانشور از سه منظر در مطالعات زنان)

) نقد فمینیستی در مطالعات فرهنگی از حمله با این ویژگی  منحصر  به فرد از سایر شیوه می های نﻘد ادبی مدرن متمایز  می شود که پیدایش و رواج این رهیافت، نتیجه یک جنبش اجتماعی است که خودآگاهی زنان به نابرابری حقوق مدنی آنها با مردان، نه فقط  منجر به شکل  گیری حرکتهای اجتماعی برای نیل به اهدافی همچون حق رای دادن و برخورداری از دستمزد برابر در ازای کار برابر با مردان گردید، بلکه به بازاندیشی درباره  فرهنگ و اینکه سازوکارهای فرهنگی چگونه به قرار گرفتن زنان در این جایگاه نابرابر می اجتماعی کمک  ک انجامید ند .ازاین رو  ادبیات به منزله یکی از ارکان نابرابر اجتماعی به منزله ارکان انکارناپذیر فرهنگ ، از ابتدا مورد توجه خاص فمینیستها بوده است . گسترش حوزه مطالعات زنان در دهه   ۱۹۷۰های شیوه ۱۹۸۰ و توام شد با پیوند این رهیافت با برخی دیگر از   های نﻘد ادبی )به پسا ویژه سا ختارگرایی و روانکاویلاکانی .( از راه این پیوند، چنان تنوعی در نﻘد معطوف به مطالعات زنان به وجود آمده است که به اعتﻘاد اکثر نظریه فرهنگی  پردازان  «مجموعه»  یگانه فمینیستی باید از فمینیست، دیگر به جای رهیافت رهیافتهای فمینیستی صحبت کرد . مﻘاله حاضر، پس از مروری بر الوده در بخش نخست  های نﻘد  «مدل»  برآمده از مطالعات زنان، داستان کوتاه فرهنگی نوشته سیمین دانشور مورد بررسی قرار می گیرد . سپس به طور خاص به تاثیر مارکسیسم و پساساختارگرایی در مطالعات فرهنگی درباره ایماژهای زنان در آثار ادبی می  پردازیم و در پرتو همین نظریه  ها، قرایتهای می دیگری از همین داستان از سیمین دانشور ارایه  گردد . تاکید نگارنده در این قرایتها، هم بر تصاویری است که دانشور از فرهنگ مردسالارانه و جایگاه زنان در این فرهنگ عرضه می ه کند و این م  که داستان او چگونه همین فرهنگ را فعالانه مورد چالش قرار می دهد.

Keywords:

نﻘد فرهنگی , مطالعات زنان , مارکسیسم , پسادانشور ختارگرایی , سیمین