واکاوی دلایل اجتماعی و فرهنگی خشونت خانگی به مثابه چالشی پیشروی زنان

Publish Year: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 291

نسخه کامل این Paper ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

IPSANCONF01_022

تاریخ نمایه سازی: 11 مهر 1400

Abstract:

افراد بشر، فارغ از اینکه دارای چه جنسیتی هستند، نوع نژاد و رنگ پوست آنان چیست، در کجا و چگونه زیست می کنند، متعلق به چه فرهنگ و پیشینه ای هستند، چه باورها و ارزشهایی را دنبال میکنند و به لحاظ مالی در کدام لایه اقتصادی قرار میگیرند، همگی در دو اصل برابرند: انسان بودن و حق حیات. از ابتدایی ترین مولفه های حقوق بشر، حق حیات است؛ حیاتی در آرامش و امنیت که به واسطه حمایتهای خانوادگی، اجتماعی و قانونی پشتیبانی گردد. در ادبیات فلسفی، اجتماعی و روانشناختی، خانه و خانواده، نخستین مامن هر انسان تعریف شده است و به هر دلیل این مامن، ویژگیهای امنیتی خود را از دست دهد، مصداقی از خشونت محسوب میگردد. شکلی از این خشونت، خشونت جنسیت محور است. بررسی ابعاد و دلایل این نوع از خشونت، به مثابه مساله ای حاد در تمامی جوامع از اهمیت ویژه ای برخوردار است. جامعه ایران، آمیز های فرهنگی و متشکل از عقاید، باورها و سنتهای اخلاقی و دینی ارزشمند است؛ اما گاهی، برخی تعصبات کور و باورهای غیرمنعطف، منجر به اقداماتی خشونت بار میگردد که حساسیت اجتماعی را بر می انگیزند. نمونه آن، خشونتهای جنسیت محور است که شامل اقدامات خشن علیه آن دسته از زنان و دختران خانواده است که ادعا میشود به علت انجام اعمال بیشرمانه و رسواکننده، آبرو و اعتبار خانواده را دستخوش چالش نموده اند. این زنان و دختران حق حیات خود را تنها به دلیل انتخابی که از نگاه مردان خانواده، گزینه ای اشتباه بوده یا ارتکاب عملی که برخلاف سنتها بوده است، از دست می دهند. از دست رفتن حق حیات یک زن یا دختر، تنها مساله ای شخصی و خانوادگی نیست؛ بلکه ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حقوقی قابل تاملی دارد. گسترش سپهر اجتماعی و فرهنگی اقشار مختلف زنان با ورود به فضاهای مجازی و محیط اجتماعی و اقتصادی، نوع جدیدی از نقش های درون خانوادگی و برون خانوادگی را برای آنان رقم زده که در برخی موارد، با قواعد سنتی و نظارتی پیشین قابل کنترل نیست. برای کاهش یا ریشه کنی پدیده موسوم به قتلهای ناموسی، در گام نخست میتوان قوانین حقوقی و مدنی را سختگیرانه تر، تدوین و اجرا نمود که این مهم، زیربنای سازوکارهای حقوقی پیشگیرانه خواهد بود. اما مهمتر از آن، بررسی ریشه های روانشناختی و جامعه شناختی ارتکاب این گونه قتلهاست. این پدیده، دارای ابعاد ملی است. کنترل و کاهش خشونت علیه زنان و دختران در کشور، نیازمند ارائه ی راهکارهای کلان و چندبعدی است که در راس آن، اصلاح قوانینی است که زمینه وقوع جرایم علیه زنان را مساعد میسازند. البته، با توجه به تحولات نوین در سبک زندگی جامعه و زنان، سنجش و تحلیل دلایل اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی این مساله نیز ضروری به نظر میرسد.

Authors

آتنا غلام نیارمی

دکترای جامعه شناسی از دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان و پژوهشگر مطالعات اجتماعی