زنان و چالشهای بازآفرینی صلح در جهان

جوامعی که فرصتهای برابر را برای همه اقشار جامعه فراهم می نمایند، بیشتر امکان تجربه صلح را خواهند داشت. فراگیربودن روند صلح نیازمند حضور زنان است. موانع موجود در این مسیر نشان میدهد که آگاهی بیشتر در مورد چرایی و چگونگی مشارکت زنان در روند صلح ضرورت دارد. در طول ده ههای گذشته، دولتها، سازمانهای بین المللی و جامعه مدنی به طور فزایندهای به اهمیت نقش زنان در مبارزه برای صلح و امنیت اذعان داشته اند. پیشرفتهای قابل توجهی در این زمینه وجود دارد؛ اما دستاوردها هنوز کافی نبوده و شکننده هستند. به لحاظ تاریخی، نمایندگان زنان در مذاکرات رسمی صلح حضور کمرنگی داشته اند. بررسی سازمان ملل متحد از ۳۱ فرآیند صلح بین سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۱۱ نشان می دهد تنها چهار درصد از امضاءکنندگان پیمانهای صلح، زنان بوده اند و تنها در ۱۲ مورد از ۵۸۵ توافق نامه صلح به نیازهای زنان در توانمندسازی و بازسازی پس از جنگ اشاره شده است. توجه به مشارکت زنان به عنوان یکی از گروه هایی که از جنگ و خشونت بیشترین آسیب را متحمل میشوند، ضروری است. بنابراین، میتوان اذعان داشت که یکی از معضلات دنیای کنونی، حذف زنان از حوزه عمومی و منحصر کردن آنها به حوزه خصوصی است. در این خصوص، برخی معتقدند که پدیده هایی چون تجاوز، خشونت، جنگ و رقابت شدید برای سلطه در سلسله مراتب قدرت،بیشتر به مردان مربوط می شود تا زنان. نظریه های روابط بین الملل نظیر نظریه واقع گرایی که سیاست های بین المللی را به عنوان مبارزهای بی رحمانه برای کسب قدرت می بیند، درحقیقت، همان تفکری است که فمینیست ها، آن را نگرش مبتنی بر جنسیت می خوانند و تنها رفتار دولت های تحت کنترل مردان را شرح می دهد نه خود دولت ها را. مقاله حاضر با روش توصیفی -تحلیلی، این سوال را مطرح میکند که چالشهای پیش روی زنان در راستای بازآفرینی صلح جهانی چیست؟ در پاسخ این فرضیه مطرح میشود که چالش هایی که قشر زنان در روند بازآفرینی صلح با آن روبرو هستند، در بیشتر موارد عوامل جنسیتی است.در این مقاله، با توجه به شالوده های مدرن چالشهای بازآفرینی صلح در جهان تلاش شده تا موانع معرفتشناختی حضور زنان در فرآیند بازآفرینی صلح بر اساس آموزه های نهاد سازمان ملل متحد بررسی شوند. همچنین، از ضرورت حضور مقتدرانه زنان در عرصه کنونی قدرت و صلح در سطوح ملی و جهانی سخن گفته شده تا قدرت و سیاستی صلح آمیز و مهرگسترانه، جایگزین قدرت و سیاست نزاع آمیز و قهرگسترانه شود. یافته ها نشان میدهند جهانی که توسط زنان اداره شود، از قوانین متفاوتی تبعیت می کند و آن جهانی است که همه جوامع مدرن به سوی آن در حرکت هستند. بهتدریج که زنان در این جوامع، قدرت را به دست می گیرند، جوامع به تجاوزگری، ماجراجویی، رقابت و خشونت تمایل کمتری نشان خواهند داد. در نهایت، توجه به نقش زنان و توانمندسازی آنها منجر به صلح بر مبنای ترویج توسعه و حکمرانی خوب خواهد شد.

Keywords:

زنان , چالشها , بازآفرینی , صلح , قدرت.