در سازمانها و ارگانهای ذیربط مدیریت شهری سیاستهای کلی شهرسازی و جمعیتی با تقریر طرح های جامع و تفضیلی شهری در ابعادخرد و کلان تبیین می کنند که در این میان فکر، نیرو، توان و زمان بسیاری نیز هزینه می شود. اما متاسفانه در بعد واقعی این مهم عملیاتی نمی شود. در نتیجه معضلات بسیار ازجمله ت رافیک را به بدنه شهر تحمیل می کند. به واقع دانش عملیاتی و فنی مبتنی بر منطق و واقعیت و نیز تجهیزات لازم و نیروی انسانی متخصص و مکفی در کشور وجود دارد اما مهم دیگری که به آن نه تنها در بازسازی معابر عمومی بلکه در کلیه سیاستهای اجرایی شهری فراموش میشود مدیریت است. عدم لحاظ مدیریت صحیح در اجرا مشکل اساسی ایی است که توجه به آن یک همت عالی را می طلبد.
عمده تولی شهرسازی در کشور بر گرده شهرداریهاست بنابراین با تنظیم صحیح کاربری شهری و تغییر نگاه درآمدی در شهرداری ها می توان در کنترل روان نمودن ترافیک انسانی در معابر کمک نمود. از سویی دیگر فرهنگ سازی و تبیین صحیحی از جایگاه واقعی تعاملات بین فرهنگ ترافیک و فرهنگ مصرف جامعه خود عامل حیاتی ایی در این مهم به حساب می آید.
معابر عمومی شهری را به واقع می توان شریانهای اصی زندگی درون شهری یک جامعه دانست. این معابر از عمومی ترین فضاهای مورد استفاده مردم یک شهر محسوب میشوند که فقدان برنامه ریزی صحیح در کنترل کاربری این معابر منجر به پایداری ناصحیح آنها و جا افتادگی غیر منطقی در مجموعه فضا و ایجاد ارتباط عاطفی بین آنها و شهروندان شده و در نتیجه امکان ایجاد چیدمان منطقی را از مدیران اجرایی شهر سلب می کنند.
به تعبیری دیگر وضع موجود معابر شهری مانند سنندج چون بیمار در حال احتضاری است که آن را نمی توان به حال خود رها نمود و لزوم صرف فکر و اندیشه، نیرو، انرژی ، زمان و منابع مالی بسیاری را می طلبد تابا برنامه ریزی دقیق و جامع نگری این بیماری را درمان نماید.
پس لزوم وجود برنامه ریزی کلاسه بندی شده و انسانی و اعمال راهکارهای جدی و عملیاتی در سطوح مختلف مدیریت شهری در شهرداریها و ارگانهای شهرسازی در حل معظلی از این دست لازم می نماید. عدم تمرکز مدیریت شهری یا مدیریتهای چند گانه و کاملا متناقض و متفاوت ، یکسویه نگری و مطلق دیدن شرایط، عدم رعایت و تبعیت مدیران میانی از سیاستگزاری های کلان، عدم هماهنگی و همکاری ادارات و ارگانهای ذیربط شهری با شهرداریها، فرهنگ عمومی، رانت و رشوه و بوروکراسی های اداری، بیرنگ یا کمرنگ بودن ایمان واقعی ، فقدان احساس مسئولیت و در گام آخر معضل بزرگ عدم وجود قوانین صریح در این مهم موج ابتر ماندن طرح های صحیح مدیریت شهری درمعابر عمومی است.
سوای پارامترهای دخیل در زیباسازی شهری، اجرای قالبهای استاندارد جهانی معابر، ایجاد وحدت درنمای معابر ، حفاظت بصری ، پوشاندن مناظر نامطلوب، جداسازی پیاده رو از سواره روی خیابان، احترام به حقوق عابرین، تغییر فرم خدمات شهری، جلوگیری از ادغام حرکت و نقل مکان با خرید ، نقش زیست محیطی، ایجاد سایبان توسط گیاهان و طراوت در محیط، تقسیم صحیح فضاها، جهت بخشی به ترافیک نامنظم ثبات یافته و نظارت بر حسن اجرا و انجام مقررات و آیین نامه ها و جدیت ورزی در این مهم خود زائیده تنظیم صحیح و عقلایی برنامه ریزی در کاربریهای شهری است.