جنگ ۳۳ روزه حزب الله با رژیم صهیونیستی (۱)

با آغاز هزاره سوم، جهان شاهد تحولات زیادی در حوزه سیاست، اقتصاد و مسائل اجتماعی و نظامی گردید. آنچه بیش از همه دگرگونی­­ها مورد توجه کارشناسان مختلف قرار گرفت، جنگ­هایی بود که در دهه­ی اول قرن  ۲۱ رخ داد. جنگ حوزه بالکان در سال ۲۰۰۰ ، تجاوز اسراییل به لبنان در سال ۲۰۰۶ و حمله به غزه در سال ۲۰۰۹ از جمله جنگ­هایی بود که زمینه­ی تحولات عظیمی را در حوزه استراتژی و تاکتیک خصوصا در زمنیه­ی مسائل نظامی به دنبال داشت. توجه به این دگرگونی­ها و بررسی آنها می­تواند روشنگر و پاسخگوی  نیازمندیهای دفاعی نیروهای مسلح هر کشوری باشد. در این میان جنگ ۳۳ روزه اسراییل با لبنان از هر لحاظ مورد توجه تمام کارشناسان نظامی در داخل و خارج کشور قرار گرفته است. زیرا دیدگاه یک نبرد ناهمتراز تمام عیار را تداعی بخشید و نیرویی با استعداد کم در تمام ابعاد فیزیکی و غیرفیزیکی، توانست بزرگترین ارتش منطقه را به زانو درآورد. لذا توجه به ابعاد مختلف این جنگ خصوصا جنبه­های تاکتیکی آن برای یگانهای عملیاتی و مراکز آموزشی از اهمیت فوق العاده­ای برخوردار است. این مقاله بر آن است که ابعاد تاکتیکی و عملیاتی جنگ ۳۳ روزه لبنان را بررسی نماید و با مطالعه ی  راهبردها و تاکتیک­های ارتش اسرائیل، روشها و تاکتیک­های حزب ا.. را برای مقابله با آن و زمین­گیر کردن ارتش اسرائیل مورد توجه و تجزیه و تحلیل قرار دهد. . نظر به مفصل بودن مطالب، بخش نخست مقاله در شماره کنونی و بخش دوم در شماره آتی از نظر خوانندگان عزیز خواهد گذشت.  

Keywords:

نبرد ناهمتراز , دکترین عملیاتی , راهبرد نظامی , جنبش مقاومت حزب ا , اسرائیل