بررسی راهبرد آموزشی مغز محور، بر مبنای الگوی برنامه ریزی درسی اکر

نظام آموزشی رایج دانش آموزان را مجبور به حفط مطالب بی معنا می کند، در حالی که یادگیری فرایند ساختن شبکه های عصبی است. یادگیری مبتنی بر مغز فرآیندی یادگیرنده محور است که تمامیت مغز را مورد استفاده قرار می دهد و این حقیقت را می پذیرد که همه دانش آموزان، فعالانه، در موقعیت ها و زمینه های گوناگون یادگیری، دانش خویش را می سازند. هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین راهبرد آموزشی مبتنی برمغز و بررسی این راهبرد بر اساس الگوی برنامه ریزی درسی اکر می باشد و به بررسی این مسئله می پردازد که عناصر برنامه ریزی درسی اکر، در رویکرد مبتنی بر مغز چگونه باید برنامه ریزی و اجرا گردد. برای این منظور از روش تحقیق توصیفی_تحلیلی استفاده شده است و داده های پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و از طریق جست و جو و مطالعه در ادبیات و مباحث نظری پژوهش و کتب مربوطه، اظهارات کارشناسان، صاحب نظران و مقالات و پژوهش های مرتبط با موضوع تحقیق جمع آوری گشته و سپس به تدوین گزاره ها و تشریح و تحلیل مطالب پرداخته شده و نتیجه گیری صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که هدف در برنامه درسی مغز محور باید مرتبط با زندگی واقعی یادگیرندگان باشد، محتوای طراحی شده بطور همزمان هر دو نیمکره چپ و راست مغز را درگیر خود کند وبی همتایی مغز هر انسانی متضمن تنوع در راهبردهای یاددهی_یادگیری، منابع و ابزار ها، ارزشیابی و تفاوت دانش آموزان در عملکرد فعالیت یادگیری می باشد. همچنین به دلیل اجتماعی بودن ماهیت مغز، در این نوع یادگیری دانش آموزان در فهم و یادگیری خود دیگران را سهیم می کنند و زمان، منعطف و تغییر پذیر است و تاکید بر فضای یادگیری می باشد نه مکان یادگیری که در این پژوهش به تفضیل مورد بررسی قرار گرفته اند.

Keywords:

راهبرد های آموزشی , راهبرد آموزشی مغز محور , برنامه ریزی درسی , الگوی اکر