ترجمه ای زبان شناختی و تفسیری عرفانی از « من عرف نفسه فقد عرف ربه»
Publish place: Literary Text Research، Vol: 9، Issue: 24
Publish Year: 1384
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: English
View: 158
This Paper With 17 Page And PDF Format Ready To Download
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_LTR-9-24_001
تاریخ نمایه سازی: 11 اسفند 1400
Abstract:
حیات انسان در اصل از آن روح است که جوهری الهی، غیرمادی، و نامیراست و منشاء تمام استعدادهای حیاتی انسان مانند تفکر، تعقل، ادراک، اراده، گفتار و کردار می باشد. آنچه پس از جدا شدن روح از بدن بتدریج متلاشی و به اصلی خود که خاک است تبدیل می گردد تن مادی انسان است و نه جوهر الهی او. این جوهر الهی انسان که حقیقت غیرمادی اوست از همان لحظه آفرینش در تن مادی، در مسیر بازگشت به «اصلی» خویش که خداست قرار میگیرد و سفر عمر را آغاز می کند. گاهی از حقیقت غیرمادی انسان با نام «نفس » نیز یاد می شود. سجادی (۱۳۶۲) از قیصری نقل کرده که گفته است: «روح انسان را باعتبار تعلق آن به بدن و مدیریت آن مربدن را نفس گویند.» از دیدگاه علامه طباطبائی، از حقیقت روح گاهی با کلمه «من» نیز تعبیر میشود که حقیقتی غیرمادی و غیرقابل انقسام و تجزیی است. پس «من» هرکس همان روح یا نفس اوست که حقیقت ذاتی و الهی او می باشد، و مدیریت بدن را به عهده دارد. تمام اعضاء و جوارج بدن ابزاری جهت اجرای فرامین من هستند. حاکمیت اراده محدود « من » بر بدن نشانه ای از حاکمیت اراده مطلق پروردگار «من» بر کل جهان هستی است. پس «هرکس خودش را بشناسد پروردگارش را می شناسد.» این جمله ترجمه ای زبان شناختی است از «من عرف نفسه فقد عرف ربه». اما اینکه «خودشناسی» چیست و چگونه حاصل می شود نیاز به تفسیر عرفانی دارد که هدف این مقاله بیان آن است.
Keywords:
Authors
سالار منافی اناری
هیئت علمی دانشگاه علامه