مسئله مشترک کار در آرای مارکس و وبر در قلمرو پدیدارشناسی
Publish place: Third International Conference on Interdisciplinary Studies in Health Sciences, Psychology, Management and Educational Sciences
Publish Year: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 179
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
HPMECONF03_033
تاریخ نمایه سازی: 30 اردیبهشت 1401
Abstract:
علیرغم اهمیت انکارناپذیر کار در فرهنگ های مختلف نگرش های مختلفی نسبت به کار وجود داشته که بحث در این زمینه را با دشواری هایی مواجه ساخته است. به طور مشخص در فرهنگ و تمدن غربی نگرش خاصی نسبت به کار وجود دارد که آن را در ارتباط با زحمت و زجر درک کرده و حتی بسیاری از اقتصاددانان غربی فعالیتی را که مولد لذت برای انجام دهنده آن باشد هرچند در تولید ثروت نیز موثر باشد کار به شمار نمی آورند. (فرهادی، ۱۳۹۰: ۱۲) در یونان باستان کار در معنای فعالیت جسمی امری پست و وظیفه ای برای بردگان شمرده می شد و طبقات فرودست جامعه موظف به انجام آن بودند. اگرچه هنر و سیاست مشغله شهروندان بود که از کار فارغ بودند، اما حتی هنر نیز وقتی به صورت تعلیم موسیقی، معماری و نقاشی یا عمل به آن ها همچون حرفه و شغل درمی آمد امری پست و حقیر محسوب می شد. "کار برای فرودستان به منزله زحمت، رنج، اجبار و عدم آزادی بود که فضایی برای پرداختن به دیگر امور به شهروندان می داد." (نوذری، ۱۳۹۷: ۷) چنین نگاهی در روم باستان نیز تداوم یافت و آزادمردان برخلاف بردگان از کار و فعالیت بدنی پرهیز کرده و هنر، تجارت و یا جنگ را پیشه خود می ساختند.
Keywords:
Authors
فرهنگ کاشانی
فوق لیسانس پژوهش علوم اجتماعی