ارتباط هنردرمانی با اختلال شخصیت ضداجتماعی و اختلالات ایذایی و سلوک

در میان اختلال های شخصیت، اختلالات دسته B، بیشترین آسیب را متوجه خود و دیگران میکنند. دراین میان اختلال شخصیت ضداجتماعی۲ سهم بسزایی دارد.این دسته از بیماران، بیشتر ازسایر افراد مستعد ابتلا به افسردگی ، وابستگی به الکل و مواد مخدر و اقدام به خودکشی هستند. این افراد، جامعه اطراف خود را نیز با رفتارهای ضداجتماعی و بزهکاری به خطر می اندازند. به طوری که دیگرکشی در آنها ده برابر جمعیت عادی است. بسیاری از صاحب نظران معتقدند بیماران مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی، در کودکی مبتلا به اختلالات ایذایی و سلوک۳ بوده اند. لذا بررسی این کودکان و درمان آن ها، نقش مهمی در پیشگیری و درمان اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارد. اختلالات ایذایی و سلوک به پنج دسته از جمله جنون دزدی، آتش افروزی متناوب تقسیم میشود.همشخصه تمامی این اختلالات، ناتوانی بیمار برای مقاومت در برابر یک تکانه سایق یا وسوسه ای شدید انجام رفتار بخصوصی است که برای خود و یا دیگران زیانبار است. از آنجا که سالانه افراد بیشتری به این اختلال دچار میشوند و آسیب های ناشی از این افراد برای جامعه و خانواده هزینه گزافی دارد، لزوم توجه به مداخلات روان شناختی موثر و کارآمد در کاهش نشانگان این اختلال بیش از پیش احساس میشود. در این خصوص هنر درمانی با تکنیک های مختلف به خصوص با محوریت خانواده درمانی در درمان و بهبود این اختلال ها پیشنهاد میشود. این مقاله با استفاده از روش مروری روایتی به بررسی منابع، یافته ها و تجربیات پیشین موجود در کتاب های معتبر و مقالات علمی و سایت های مختلف، یافته هایی را در این خصوص بیان میکند. در نتیجه این پژوهش مروری روایتی، تاکید شده است که هنردرمانی با تکنیک های خانواده درمانی، تصاویر ذهنی، نقاشی درمانی، موسیقی درمانی و سفال درمانی در بهبود این بیماران موثر است. به طوری که باعث بهبود روابط بین فردی و مهارت های حل مسئله، کاهش استرس و اضطراب، کنترل واکنش های عصبی از جمله خشم و کاهش رفتارهای ضدقانون اختلالات ایذایی و سلوک و اختلال شخصیت ضداجتماعی میشود و با جلب علاقه این بیماران به فرایند درمان، رها کردن فرایند درمان توسط بیمار را کاهش داده و درمان این بیماران را آسانتر میکند.

Keywords:

اختلال شخصیت ضداجتماعی , هنردرمانی , اختلالات ایذایی و سلوک