بررسی نقش عدم درک مفهوم مشروطه از سوی مردم در شکل گیری کودتا سیاه

انقلاب مشروطه ی ایران به عنوان اولین تجربه ی انقلاب برای عامه ی مردم می توانست منشا تحولات بزرگی در حیات فکری ،اقتصادی،سیاسی و فرهنگی مردم باشد. اما با گذشت پانزذه سال از شکل گیری انقلاب به دنبال شکل گیری کودتای سیاه مجلس پنجم انقراض قاجار و روی کار آمدن سلسله پهلوی را تصویب کرد عوامل متعددی در ناکامی نظام مشروطه نقش اثر گذاری داشتند و برخی پژوهشگران آغاز این ناکامی را در کودتای رضا خان جستجو می کنند این در حالی است که شکل گیری کودتا آن هم از نوع کودتای موفق بیانگر وجود عوامل زمینه ای است. این پژوهش بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که عدم آگاهی و فهم درست عامه ی مردم از نظام مشروطه چه تاثیری بر شکل گیری کودتا و در نهایت نظام دیکتاتوری رضا شاهی داشت؟.دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد که یکی از دلایل شکل گیری کودتا نا آگاهی و فهم غلط از نظام مشروطه بود که در نتیجه ی آن مردم کماکان شاه را سایه ی خدا بر روی زمین می دانستند و در باور آنان برابری همه آحاد ملت در برابر یکدیگر جایگاه واقعی خود را نیافته بود. از این رو به راحتی با دیگر تسلیم نظام شبان –رمگی شدند و ای بسا تغییر نظام حاکمیت برای روستاییانی که بیشترین جمعیت کشور را تشکیل می دادند امری نا محسوس بود.

Keywords:

مردم مشروطه , کودتای سیاه , فهم مشروطه , رضا خان , احمد شاه