بررسی حقوق مالی کودک (نفقه و ارث) از منظر کنوانسیون بین المللی و فقه امامیه

با توجه به اهمیت حقوق کودک کنوانسیون حقوق کودک که خود فرآورده مذاکره میان بسیاری از دولت ها، سازمان های بین المللی و نیز محافل نظری و آکادمیک حقوقی است، می توان به روشنی دریافت که چه هنجارهای مهمی را درباره جنبه های گوناگون زندگی فردی و اجتماعی کودکان در خود جای داده است و در طرف مقابل قوانین جمهوری اسلامی با برداشت های عینی از مبانی اسلامی و مبانی فقهی است که در آن، رشد (وجود اصالت برای خداوند و طرح ریزی مبانی و قواعد حول محور خدا و تعریف انسان ذیل خداوند متعال) جایگزین توسعه و مدرنیته(رویکرد انسان محورانه و جدایی خداوند از ساحت ابعاد مختلف زندگی دنیوی انسان ) است. هرچند وجود مصادیق نباید ما را از مبانی غافل کند اما تعارض اصلی در مبانی، در مورد بنیان ها و جهان بینی، تعریف معیار از انسان و جایگاه خداوند در عالم هستی و جایگاه مقدسات در زندگی بشر می باشد. از این رو در یک پژوهش توصیفی و تحلیلی و به صورت کتابخانه ای به بررسی ابعاد و رویکردهای مختلف حقوق کودک در کنوانسیون حقوق کودک، حقوق داخلی و فقه پرداخته شده است که نتایج پژوهش حاکی از آن است که باوجودآنکه کنوانسیون بین المللی حقوق کودک تقریبا همه حقوق بنیادین کودکان را در دنیای حقوقی بیان کرده است، اما در عمل نظام های گوناگون حقوقی از جهت چگونگی اجرای مقررات آن با یکدیگر تفاوت هایی رادارند، چندان که در این میان شباهت هایی نیز به چشم می خورد و درروند پذیرش و ادغام قواعد حقوقی، چگونگی اجرای آن و به طورکلی مواضع کشورهای مختلف نسبت به مقررات آن تا حدود بسیاری متفاوت باشد. چراکه اجرای این مقررات را باید در پرتو اثرگذاری مولفه های بومی فرهنگی و اجتماعی در میان ملت ها نگریست و بسیاری از قواعد حقوقی و یا آموزه های کیفری بیان شده در حقوق کودک ضمن آن که به اجماع جهانی رسیده اند، به گونه ای مشابه در کشورهای مخاطب خود پذیرش یافته اند.

Keywords:

کودک , جنین , کنوانسیون حقوق کودک , فقه , حریم خصوصی , کودک آزاری