تبیین جایگاه عناصر ذهنی فرهنگ در شکل گیری معماری کوچ نشینان (مطالعه موردی : کوچ نشینان بختیاری)

سیاه چادر ساختاری ساده و در عین حال کاربردی دارد و مورد توجه عشایر قرار گرفته است . عشایری که نیاز دارند خانه های خودرا حمل کرده و در زمان محدود برپا و جمع آوری کنند . بنابراین خانه های موقتی را طراحی کرده اند که بتواند نیازهای آن ها را فراهمکنند . علاوه بر ویژگی های اقلیمی و امکانات محیطی عوامل فرهنگی هم در معماری سیاه چادرها تاثیر به سزایی دارد . فرهنگ بختیاریمتشکل از آیین ها و آداب و رسوم سنتی است که شباهت های زیادی با اعتقادات ایرانیان باستان دارد . بدین منظور تحقیق حاضر بهشکل ارتباط مسقیم با منطقه بختیاری و مشاهده معماری سیاه چادرها از نزدیک در کنار شناخت فرهنگ و آیین های آن ها برای درکهرچه بیشتر موضوع صورت گرفته است . طبق بررسی های صورت گرفته نتایج حاصل نشان از شباهت اصول پیروی شده از معماری سیاهچادر و اصول معماری ایرانی به دست آمده است . اصولی که با گذشت زمان به دست فراموشی سپرده شده و تلاش است تا این ارزش هادوباره به سرزمین کهن ایران برگردانده شود . با عنایت به شتاب در ایجاد تغییرات معماری عشایر همسو با تغییرات و تحولات مسکن وسکونت شهری ، هدف این پژوهش شناخت ویژگی های فرهنگی ، قواعد و الگوهای معماری عشایر و نیز تقویت زیرساخت های معماریآنان مبتنی بر زیرساخت های فرهنگی است و پژوهش مبتنی بر روش کیفی و به لحاظ روش شناسی بر توصیف و تحلیل متکی است.

Keywords:

معماری کوچ , فرهنگ , قوم نگاری , اقوام بختیاری , جایگاه آیین ها