نقش ادبیات در ادراک جهان در آرائ مرلوپونتی

Publish Year: 1401
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 49

This Paper With 11 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_SLMP-8-4_003

تاریخ نمایه سازی: 5 شهریور 1402

Abstract:

نزد مرلوپونتی ما و جهان به گونه ای تفکیک ناشدنی در هم تنیده ایم. به زعم وی تمامی شناخت انسان بر تجربه ی مستقیم او از جهان بنا می شود وتجربه ی زیسته از سویی راه درک و دریافت حقیقت جهان و از سوی دیگر راه آفرینش حقیقتی نوین درباره ی آن است. در نگرش وی بدن هم به عنوان سوژه و هم به عنوان ابژه مطرح می شود. او با یکی کردن بدن و آگاهی و پرداختن به بدنمندی آگاهی به حل و فصل مساله ی دوگانگی سوژه و ابژه می پردازد. از همین منظر است که مرلوپونتی که در پی بازتعریف رابطه ی میان فرم، محتوا و مهم تر از آن زبان، در خلال تجربه ای زیباشناسانه از جهان پیرامون -توسط حواس- برمی آید. نزد مرلوپونتی حساسیت زیباشناختی جسمانی به هیچ وجه ناقض زیبایی شناسی هنری یا ذوق هنری نخواهد بود و وی هیچ گونه اشاره ای ولو ضمنی، به برتری فرم به محتوا ندارد. بر اساس چنین دیدگاهی می توان مواجهه ی انسان با روایت ها را تجربه ای مشابه چشیدن طعمی توسط زبان در نظر گرفت. بدن خود را عقب می کشد، نقض می کند و از پذیرش برتری منطقی یا زمانی یکی بر دیگری امتناع می ورزد. گویی هیچ یک اهمیت بیشتری ندارند. ناگهان دیگر فاصله ای میان بدن و تجربه نیست. این همان چیزی است که مرلوپونتی از آن با عبارت بدنمندی (flesh, la chair) یاد می کند. از این منظر روایت ها انسان را در احساس هایی غوطه ور می کنند که نه کاملا درونی و نه کاملا بیرونی اند و تمایز میان خود و دیگری را مبهم می سازند. در مقاله ی پیش رو ابتدا به اختصار شرحی از دیدگاه مرلوپونتی خواهیم آورد و در ادامه بر اساس آن به بررسی نقش و چگونگی عملکرد روایت ها در زندگی انسان خواهیم پرداخت.

Authors

غزاله عزیزی

دکترای فلسفه هنر