درآمدی بر (روش شناسی) تحلیل ساختگرای داستان
Publish Year: 1392
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 49
This Paper With 25 Page And PDF Format Ready To Download
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_RPRAZI-2-2_001
تاریخ نمایه سازی: 7 شهریور 1402
Abstract:
در نیمه دوم قرن بیستم، داستان به عنوان یک ساختار زبانی توجه پژوهشگران ادبی را برانگیخت. کلود لویاشتراوس، اسطوره را تحلیل ساختاری نمود و ثابت کرد که داستان و زبان دارای ساخت یکسانی هستند. رولان بارت هم بین جمله و گفتمان روابط همترازکنندهای را کشف کرد و ادعا کرد که گفتمان را هم میشود تحلیل زبانشناسانه کرد. بارت عقیده داشت که شکلگیری داستان نتیجه روابط کنشگرانی است که دارای هویتهای روانشناسانه نیستند، بلکه وجودشان در گرو روابطی است که در عرصه داستان با کنشگرهای دیگر برقرار میکنند. در این مرحله، همگرایی نظریات زبانی فردیناند دو سوسور با آرای لوی اشتراوس و بارت و قابلیت کاربرد این آرا در تحلیل متون ادبی، زمینههای مساعدتری را ایجاد کرد که منجر به حذف برخی از سنتهای فکری قبلی و تاسیس «عقلانیتهای جدید» شد و تزوتان تودورف از وجود یک «انگیزه بیقید و شرط» در داستان خبر داد که هرچند همواره از صحنه داستان غایب است، آن را به فضایی برای جستجوی همیشگی معنی توسط خواننده تبدیل میکند. پژوهشهای جاناتان کالر نیز عمدتا بر روند تولید معنی در داستان متمرکز بود. از دید کالر هم، معنی در داستان از طریق خواندن به عنوان عملی برای تحلیل انتقادی آن تولید میشود. گفتار حاضر عمدتا میخواهد توصیف تحلیلی فشردهای از برخی از این روششناسیها و چگونگی کاربست آنها در خواندن ادبیات داستانی ارائه دهد تا پژوهشگران ایران بیش از پیش به نقد ساختگرایانه ادبیات فارسی بپردازند. این گفتار همچنین داستان کوتاه «نقاش باغانی» نوشته هوشنگ گلشیری را به عنوان نمونه و براساس نظریات کالر تحلیل میکند، و به این نتیجه میرسد که میان زبان و داستان روابط بینابینی وجود دارد، به طوریکه بازتولید گفتمان داستان نه در گرو خلاقیت ناب نویسنده، بلکه حاصل روابط معنیدار عناصر زبان در ناخودآگاه خواننده است.
Keywords: