القای مرگ سلولی و کاهش تکثیر در سلول لوسمی پرومیلوسیتیک حاد NB۴ توسط کافئین
Publish Year: 1394
Type: Journal paper
Language: Persian
View: 183
This Paper With 9 Page And PDF Format Ready To Download
- Certificate
- I'm the author of the paper
Export:
Document National Code:
JR_BLOOD-12-4_004
Index date: 19 November 2023
القای مرگ سلولی و کاهش تکثیر در سلول لوسمی پرومیلوسیتیک حاد NB۴ توسط کافئین abstract
چکیده
سابقه و هدف
پیشگیری، درمان و کنترل سرطان با استفاده از مواد طبیعی در حال حاضر به عنوان یک استراتژی امیدوارکننده در نظر گرفته شده است. در این خصوص، کافئین که یک آلکالوئید پورینی موجود در گیاهان مختلف از جمله قهوه، کاکائو، کولا و چای می باشد، به دلیل مهار چند منظوره سرطان از جمله لوسمی ها به تازگی توجه زیادی به خود جلب کرده است.
مواد و روش ها
در یک مطالعه تجربی به منظور بررسی اثر کافئین در لوسمی پرومیلوسیتیک حاد، سلول های NB۴ در غلظت های ۱، ۲ و ۴ میلی مولار کافئین کشت داده شد و متعاقبا از آزمون های MTT ،Caspase ۳ ،BrdU cell proliferation assay و Quantitative Real-Time PCR جهت بررسی اثر کافئین در القای مرگ سلولی و مطالعه مکانیسم احتمالی آن استفاده شد. آزمون paired student t test و نرم افزار ۱۶ SPSS جهت تحلیل داده ها به کار رفت.
یافته ها
بررسی میزان ساخت DNA و بقای سلولی با استفاده از روش های BrdU و MTT، نشان داد که کافئین میزان تکثیر و بقای سلوهای NB۴ را به صورت وابسته به دوز و زمان کاهش می دهد. هم چنین نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد که افزایش دوز کافئین موجب القای فعال شدن آنزیم کاسپاز ۳ و افزایش بیان mRNA ژن Bax و p۲۱ می گردد.
نتیجه گیری
در مجموع، با توجه به این که مشخص شد کافئین می تواند موجب مهار تکثیر و القای آپوپتوز در سلول های لوسمی پرومیلوسیتیک حاد NB۴ شود، لذا می توان چنین نتیجه گیری کرد که مصرف کافئین به عنوان ماده ای در چای ممکن است یک عامل مفید جهت القای مرگ سلولی این سلول های بدخیم در مبتلایان به لوسمی پرومیلوسیتیک حاد عمل کند.
القای مرگ سلولی و کاهش تکثیر در سلول لوسمی پرومیلوسیتیک حاد NB۴ توسط کافئین Keywords:
القای مرگ سلولی و کاهش تکثیر در سلول لوسمی پرومیلوسیتیک حاد NB۴ توسط کافئین authors
مجید صفا
تهران ایران صندوق پستی: ۶۳۱۱۳-۱۹۸۳۹
داود بشاش
تهران ایران کدپستی: ۱۹۷۱۶۵۳۳۱۲
محسن حمیدپور
گروه هماتولوژی، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی