در جهان امروز و بویژه در ایران مقوله استفاده بهینه از منابع آب یک امر استراتژیک محسوب می شود و به همین دلیل اجرای طرحهای توسعه منابع آب و در نتیجه
بهره برداری بهینه از شبکه های آبیاری و زهکشی ضرورتی فراگیر دارد. اما بدون انجام
مطالعات اجتماعی به منظور فراهم آوردن شرایط لازم جهت گذار از وضع موجود بهره برداری از ابهای سطحی و زیر زمینی به وضع مطلوب یعنی بهره برداری از شبکه های مدرن، این مسیر نیست. چنین رویکردی ،
تغییر در شرایط موجود را یک امر پیچیده و نظام مند تلقی می کند که تنها از قبل آن توسعه پایدار در حوزه های آب و خاک و فرهنگ فراهم خواهد امد.
بر این پایه، نگارنده در مقاله حاضر تلاش می کند پروسه انجام
مطالعات اجتماعی شامل شناخت وضع موجود معرفی عوامل تغییر، شناسایی موانع و تسهیل کننده های
تغییر را تشریح کنده سپس نشان دهد که چگونه می توان بر اساس آموزه های جامعه شناختی مدلی کار آمد برای
تغییر ترسیم نمود. در پایان مقاله، ضمن تاکید بر
اولویت بندی عوامل
تغییر شامل عوامل تکنولوژی ، نظام آبیاری، نظام زارعی، نظام بهره برداری و نگهداری و مشارکت ذینفعان در کلیه سطوح، راهکارهای معینی برای اثر بخشی بیشتر مطاعات اجتماعی در فرایند
بهره برداری بهینه از شبکه های مدرن ارائه می نماید.