بازنمایی رابطه «آکل و ماکول» در داستان های کودک و نوجوان: با رویکرد «تفکر خلاف واقع»

هنگامی که یکی از شخصیت های داستان توسط شخصیتی دیگر خورده می شود، خواننده به طور خودکار سناریوی خلاف واقعی را تصور می کند که می توانست به جای واقعیت موجود اتفاق بیفتد و از قربانی شدن ماکول پیش گیری شود. این مقاله بر آن است که در ادبیات داستانی کودک و نوجوان، به چگونگی نقش طرحواره تفکر خلاف واقع، در بازنمایی طعمه شدگی قربانی پاسخ دهد. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوای کیفی- قیاسی و با رویکرد روایت شناسی شناختی در گستره داستان های گروه سنی «الف»، «ب» و «ج» انجام شده است. روایت شناسی شناختی به مطالعه عوامل تداعی کننده و تفسیرساز متن می پردازد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که در این داستان ها بازنمایی موقعیت طعمه شدگی مقتول را می توان بر اساس جهت و ساختار تفکر خلاف واقعی که القا می کند، به دو جهت «رو به بالا» و «رو به پائین» و دو ساختار «افزایشی» و «کاهشی» دسته بندی کرد.

Keywords:

Cognitive Narratology , Children's Story , Counterfactual Thinking , Murder , Corrosive and Eaten. , روایت شناسی شناختی , داستان کودک , تفکر خلاف واقع , قتل , آکل و ماکول.