نورومیتولوژی در آموزش و پرورش

بسیاری از برنامه های آموزشی محبوب ادعا می کنند که ”مغز محور ”هستند، علی رغم در خواست های جامعه علوم اعصاب مبنی بر اینکه این نورو میت ها دارای بر اساس شواهد علمی در مورد مغز. هدف اصلی این مقاله بررسی چند مورد از محبوب ترین آنهااست . نورومیت ها در پرتو شواهد علوم اعصاب و آموزشی مربوطه هستند.مبنای استدلال ارائه شده شامل ادبیات است . مروری بر مطالعات مربوط به علوم اعصاب شناختی ، اغلب شامل تصویر برداری عصبی ، همراه با چندین بررسی جامع آموزش رویکرد های مبتنی بر مغز و تحت نظارت مغز. عناصر اصلی استدلال به شرح زیر است ما بیشتر استفاده می کنیم . مغز ما در بیشتر مواقع ، استفاده از مغز را ۱۰ درصد محدود نمی کند. این به این دلیل است که مغزها به شدت به هم مرتبط هستند و ما ازاین ارتباط برای توانمند سازی خوداستفاده می کنیم .مغز پستانداران به طور بدوی تکامل یافته تا دردنیای پیچیده انسان مدرن زندگی کنند.اگر چه تصویر برداری مغز مناطقی را با فعال شدن بالاتر و (پایین تر) در پاسخ به وظایف خاص می پندارد.تفکر شامل ارتباط متقابل از هر دو طرف است . هوش بالا نیاز بالاتری دارد سطوح بین نیمکره ای و سایر فعالیت های مرتبط ارتباط متقابل مغز شامل حواس به ویژه بینایی و شنوایی است . ما تنها با یک حس یاد نمی گیریم ، از این رو سبک های یادگیری منعکس کننده نحوه یادگیری واقعی مغز ما نیستند. تفاوت های فردی که در کلاس های درس مشاهده می کنیم مطالعات تصویر برداری عصبی پشتیبانی نمی کند. هوش های چندگانه ، در واقع خلاف این موضوع صحت دارد.از طریق فعالیت پیشانی آن قدر مغز در میان مناطق دیگر به نظر می رسد. مغز انسان با هوش عمومی کار می کند، در زمینه های مختلف تلاش اعمال می شود. مطالعات اثربخش آموزشی کاربرد هیچ یک از این ایده ها در کلاس درس نتوانسته است هیچ فایده آموزشی پیدا کند. نتایج اصلی حاصل از استدلال این است که معلمان بایدقبل از استفاده از محصولات مبتنی بر مغز درآنها به دنبال تایید علمی مستقل باشند. کلاس های درس رویکرد بد بینانه تر به نوش داروی آموزشی می تواند به افزایش حرفه ای بودن این رشته منجر شود.

Keywords:

نورومیت ها , مبتنی بر مغز , علوم اعصاب شناختی , تحصیلات