موانع اجرای خط مشی بهبود بهرهوری سازمانی مبتنی بر سیاستهای تحول نظام اداری (مورد مطالعه: وزارت صنعت، معدن و تجارت)

زمینه و هدف: توجه به اثربخشی و کارآیی(بهره وری) در فرایندها و روشهای اداری یکی از سیاستهای کلی تحول نظام اداری کشور است که به منظور تسریع و تسهیل در ارائه خدمات کشوری تدوین شده است. این مطالعه با هدف شناسایی موانع اجرای خطمشی بهبود بهرهوری سازمانی مبتنی بر سیاستهای تحول نظام اداری انجام گرفته است. روش: این پژوهش، از نظر هدف، توصیفی، از نظر مخاطب، کاربردی و از نظر روش، از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل ۴۰۰ نفر از مدیران اجرایی شاغل در وزارت صنعت، معدن و تجارت بوده است که براساس نمونه گیری تصادفی ساده، ۱۹۶ نفر با فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است که روایی محتوای آن توسط خبرگان تایید شد و پایایی آن نیز در یک مطالعه مقدماتی با ۳۰ آزمودنی و مقدار آلفای کرونباخ ۰/۸۹ موردتایید قرار گرفت. برای ۱ تحلیل داده از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، آزمون KMO وبارتلت و تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که موانع اجرای خط مشی بهبود بهره وری سازمانی مبتنی بر سیاستهای تحول نظام اداری عبارتند از: موانع ناشی از مجریان(شامل حاکمیت تفکرکوتاه و عدمحمایت و پشتیبانی مدیران از اجرای خط مشی ارتقا بهره وری)، موانع ساختاری و محتوای سیاستها(عدم انعطاف خط مشی ارتقا بهره وری نسبت به مسائل جدید، مشخص نبودن وظایف و مسئولیت های اجرایی برنامه ارتقا بهره وری)، موانع منابع انسانی - مالی(همچون کمبود نیروی متخصص و منابع مالی) و موانع ناشی از محیط و ذی نفعان(ضعف تعامل و هماهنگی بین سازمانی). این نتایج در سطح آلفای ۰,۰۵ معنیدار است. نتیجه گیری: ارتقا بهره وری سازمانی در وزارت صنعت، معدن و تجارت، مستلزم پشتیبانی و حمایت مدیران و مجریان، تدوین برنامه های اجرایی در راستای خط مشی های موجود، تامین منابع انسانی و مالی مورد نیاز ارتقا بهرهوری و افزایش تعامل و هماهنگی بین سازمانی در صنعت میباشد.