مقایسه ی سیمای سودابه وسیمای زلیخا در تارخ و ادبیات فارسی در شاهنامه ی فردوسی

Publish Year: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 27

This Paper With 10 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

ICLP11_098

تاریخ نمایه سازی: 9 تیر 1403

Abstract:

با نگاهی گذرا به دنیای تاریخ ادبیات و شعر فارسی به صدها داستان وحکایت های عاشقانه ای بر می خوریم که پر از پند واندرزهای نهفته است، هر کدام از این داستانها وحکایت ها روایت عاشقانه بین دو نفر را با زبانی زیبا و رسا با فراز و نشیبهای عاشقانه بیان می کند . البته می دانیم که بسیاری از این عشقها به وصال نمی رسد. آنچه حایز اهمیت می باشد داستان هاییمشهورند که عشق به وصال معشوق خود نمی رسد و سراسر پر از رنج و محنت می باشد . شاهنامه ی فردوسی اگر چه یکاثر حماسی است ولی زیباترین و رسا ترین و ارزشمندترین اثری است که بسیاری از این روایت های عاشقانه را در دلخود به زیبایی و رسایی گنجانده است. و از این روایت های عاشقانه به زیبایی سخن گفته است. دو ماجرای عاشقانه ایکه مورد توجه بسیاری از صاحب نظران قرار گرفته است است ماجرای عشق یک طرفه و خارج از عرف سودابه همسرکیکاووس به پسر ناتنی خود سیاوش می باشد و ماجرای عاشقانه ی زلیخا همسر عزیز مصر به فرزند خوانده ی خود یوسف)ع( می باشد.. نویسندگان و شاعران از این دو روایت عاشقانه به کرات در آثارشان استفاده کرده اند و اشاراتی داشته اندو آثار بزرگی را پدیدآورده اند. آنچه برای ما حایز اهمیت است دیدگاه زیبایی که فردوسی شاعر حماسی نسبت بهتوصیف چهره و سیرت سودابه و زلیخا در اثر خودش داشته است. فردوسی در سرتاسر اثر خود نسبت به زنان روایت هایعاشقانه به دید مثبت می نگرد و حق سخن و توصیفات را برایشان ادا می کند در این پژوهش به دیدگاه فردوسی نسبت بهسیمای سودابه و تقابل آن با دیدگاه فردوسی به سیمای زلیخا در داستان عاشقانه ی یوسف پیغمبر می پردازیم. چرا کههر دو در یک روایت عاشقانه مشابه قرار دارند و هردو چنان دلباخته ی معشوقه ی خود هستند که به روابط خانوادگی وموقعیت خود هیچ توجهی ندارند و هر دو سعی در طلب عشق خود دارند و از هیچ مکر وحیله برای بدست آوردن عشقدریغ نمی کنند. یکی مورد الطاف خداوند و معجزه الهی قرار میگیرد و محبوب و تاریخ ساز می شود و دیگری مورد انزجارو تنفر عامه و به زنی بد طینت شناخته می شود. و در تاریخ ادبیات فارسی و در آثار بزرگ شاعران و نویسندگان از نام ایندو زن، یکی به خوبی و دیگری به بد طینتی اشاره شده است

Authors

محمد همت کوهسار

هیئت علمی دانشگاه پیام نور واحد زابل