قرائتی برساخت گرا از علل ناکارآمدی "فرهنگ مشترک" در گسترش روابط اقتصادی ایران و افغانستان (۲۰۱۸-۲۰۰۱م)

Publish Year: 1397
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 1

This Paper With 16 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JPRESS-9-31_005

تاریخ نمایه سازی: 31 تیر 1403

Abstract:

فرهنگ و هویت مشترک، برخلاف انتظار، تاکنون نتوانسته در احیاء و رونق اقتصادی سرزمین خراسان بزرگ که جغرافیای فرهنگی نسبتا مشترکی دارد، نقش ایفا کند. ایران و افغانستان، مصداق عینی چنین امری هستند. لذا سوال پژوهش این است که علل ناکارآمدی فرهنگ نسبتا مشترک در تعمیق روابط اقتصادی ایران و افغانستان (۲۰۱۸-۲۰۰۱م) چه می­باشد؟ ازاین رو با استفاده از نظریه­ برساخت­گرایی درصدد موشکافی این مسئله برآمده­ و هدف اصلی مقاله بررسی تاثیر نقش فرهنگ و هویت بر روابط اقتصادی ایران و افغانستان از طریق شناسایی چالش­های برآمده از عوامل ذهنی و فرا مادی ملی و فراملی است. طبق نتایج پژوهش، ایران و افغانستان دارای یک دوگانگی در بازنمایی و تفسیر اشتراکات فرهنگی نظیر زبان، دین، ادبیات و تاریخ هستند و از منظری دیگر، ایران با اکثریت جامعه افغانستان کمتر اشتراک فرهنگی دارد. با این­ وجود، برداشت­ها و انگاره­های ذهنی متفاوت آنان از عناصر مشترک فرهنگی (شکاف و واگرایی بین­الاذهانی) و سیاسی شدن این عناصر باعث گردیده تا مولفه­ فرهنگ نتواند در تقویت روابط اقتصادی و سیاسی­ مفید واقع شود. در سطح کلان­تر، نفوذ معنایی مولفه­های فراملی مثل جهانی­شدن فرهنگ غربی و بنیادگرایی دینی، از نقش فرهنگ و تمدن مشترک آریایی و دین اسلام در گسترش روابط اقتصادی دو کشور کاسته است. لذا، تاکید صرف بر نقش اشتراکات در گسترش تعاملات دوجانبه­ ایران و افغانستان به طور خاص و خراسان بزرگ به طور عام، امری غیرواقع بینانه است.

Authors

حسین فرزانه پور

استادیار و مدیرگروه رشته علوم سیاسی دانشگاه بیرحند

احمد بخشی

استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه بیرجند