تحلیل استبداد ستیزی و استعمار ستیزی از دیدگاه سید جمال الدین اسدآبادی

Publish Year: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 4

This Paper With 16 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

ISCSJ01_106

تاریخ نمایه سازی: 2 مرداد 1403

Abstract:

در این تحقیق ابتدا مشخصات کلی از شخصیت برجسته و منحصر به فرد فردی و اجتماعی سید جمال بیان شده، تا اینکه ذهن خواننده آماده پذیرش موضوع بشود، زیرا انجام کارهای بزرگ، شخصیت و همت بزرگ و شجاعت و بصیرت بالایی می طلبد. سپس نویسنده به مسئله استبداد داخلی و استعمار خارجی از دید سید جمال پرداخته است، که ایشان به شدت تمام روی این دو مسئله تاکید داشته و به طرق مختلف و با تکیه بر اتحاد اسلامی، و با سفر به بسیاری از کشورهای اسلامی و بررسی و شناخت اوضاع اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی آنها از نزدیک، از دردها و نگرانی های ملل مسلمان آگاهی یافت (که اساس آن دردها را استبداد و استعمار تشخیص داد و درمان آن را بیداری افکار و قیام و مبارزه با آن دو یافت.) سپس با جهت دادن به اندیشه و عملشان،همراه با سخنان عالمانه و از طریق تحریک احساسات و یادآوری ایمان و عقایدشان و غیرت دینی و حمیت و شجاعت به آنان، ایشان را از خواب غفلت بیدار کرده و باقلم و نوشته های خود (چاپ مقالات در روزنامه عروه الوثقی (نوشته خود سید) و....) و روحیه جهادی خود(نسبت به دشمنان) مسلمانان را به مبارزه با مستبدین و استعمارگران (دشمنان و ستمگران و متجاوزین)، فرا می خواند.همچنین مبارزه خود را با سفر به کشورهای غربی (انگلیس و...) و آگاهی یافتن از اهداف و نیات سوء استعماری آنان، و در پی آن ترغیب و تحریک علماء اسلام (شیعه و سنی) برای بیداری افکار مردم (به خاطر پیوند و ارتباط علماء با مردم و تشویق علماء به همبستگی دین و سیاست (که سید آن را واجب می دانست) «ولی استعمارگران جدایی آن را ترویج کرده و می کنند»، و تیز تربیت شاگردانی برجسته همچون محمد عبده و.... ادامه داد. لذا با رجوع به کتب معتبر و آیات و روایات، و سایت های اینترنتی معتبر، این تحقیق به سرانجام رسید. نتیجه اینکه استبداد و استعمار از دید سید جمال، اساس هرگونه فساد، بی فرهنگی و بی هویتی( احساس پوچی و بی اصل و نسب بودن) می باشد و مبارزه کردن و پاکسازی جامعه از عوامل استعمار و استبداد، باعث رشد و تعالی و دمیده شدن روح عزت الهی در درون جامعه شده و انسان ها را از استعمار (فرهنگی، سیاسی و اقتصادی) بیگانگان می رهاند و درهای سعادت را به روی آنان گشوده و راه های صعود به قله های رفیع انسانیت را برای آنان هموار می سازد.