نگرشی تطبیقی بر سازوکارهای تعیین بنیان های کیفر در حقوق ایران و انگلستان

تعیین کیفر، حوزه ای از حقوق کیفری است که دولت بیشترین دخالت و اجبار را در آن دارد. به طور کلی ، نظام های تقنینی تلاش کرده اند تا از تصریح به اهداف کیفردهی در قوانین اجتناب نمایند. در واقع این بررسی در جهت تحلیل این مسائل در راستای تحلیل الگوهای کیفر ده ی بین ایران و انگلستان است تا بتوان مسائلی از جمله بی نظمی در حوزه ی کیفردهی و نظریات مجازات را کاهش دهد . با بررسی الگوهای کیفردهی در نظام کیفری ایران و الگوهای کیفردهی در نظام کیفری کشور انگلستان سعی بر این موضوع داریم تا الگوی حاکم بر نظام کیفرده ی این دو کشور را شناسایی کرده و با مقایسه این دو نظام کیفری به پیشنهاد الگویی متناسب با توجه به تحولات حاکم در ایران و انگلستان برسیم که تا حدود زیادی از تعیین مجازات های نامتناسب و استبداد های قضا یی در سیستم کیفردهی اجتناب کرده و در نهایت بتوانیم رویه های کیفردهی در ایران را نظام مند تر بررسی کنیم . روش تحقیق در این طرح به صورت، توصیفی - تحلیلی است . نظام کیفری ایران، به دلایل مختلفی که در این پووهش تبیین شد، به الگوی کیفردهی معین و الزامی نزدیک تر است ؛ به طوری که در مجازات های اسلامی از جمله حدود و دیه به الگوی کیفردهی الزامی نزدیک است ، کیفر دهی معین و الزامی که در نظام کیفرده ی ایران به عنوان الگوی رایج کیفر دهی پذیرفته شده است می تواند در رابطه با تعیین کیفر مشکلات متعدد ی ایجاد کند، از جمله ناهمگونی در کیفر تعیینی در جرائم مشابه ، عدم شفافیت در تعیین مجازات ها، فقدان تناسب در تعیین مجازات ها، مداخله ، ضعیف مقام قضایی در تعیین مجازات، عدم امکان توجه به شخصیت مجرم و بی توجهی به نقش بزه دیده در ارتکاب جرم. در نظام کیفری انگلستان الگوی کیفردهی فرضی یا مبتنی بر رهنمودهای کیفردهی ، اعمال می شود.

Keywords:

کیفر , ایران , انگلستان , کیفر دهی معین , کیفر دهی الزامی