واحدهای تحقیق و توسعه در کارخانجات هسته اولیه فعالیتهای تحقیقاتی در بخش صنعت هستند. این واحدها به طور عمده فعالیت هایی از قبیل ارتقاء کیفیت محصول، طراحی محصول جدید، بهینه سازی فرایندها، انتقال و جذب فناوریها، کسب دانش فنی برای تولید و غیره را درچارچوب سیاست های صاحبان صنایع دنبال می نماید. درسال های اخیر وزارت صنایع سابق طی بخشنامه ای کارخانه های تحت پوشش در سارسر کشور را تشویق به تاسیس واحدهای R&D نموده است. با وجودیکه واحدهای تحقیق و توسعه در صنعت نقش مهمی در ارتقاء سطح کمی و کیفی محصولات می توانند ایفا کنند، این واحدها در بسیاری از سازمانها با تنگناها و مشکلات عدیده ای روبرو هستند. واحدهای تحقیق و توسعه در اجراء و در حوزه های راهبردی واحدهای تولیدی جایگاه مناسب خود را به دست نیاورده است و نسبت به ساختارهای اصلی واحدهای تولیدی جنبه فرعی دارند. در بسیاری از شرکتها بخش تحقیق و توسعه در متن فعالیتهای جاری قرار ندارند و نقش آنها در اثر بخشی فعالیتهای پژوهشی کم رنگ و حاشیه ای است. از مشکلات این واحدها ارتباط با نوع و عملکرد سازمان و مدیریت موسسه و فقدان اعتماد به درجه مفید بودن اینگونه واحدها، کمبود یا نبودن برنامه های علمی و منطقی ن تجربه های منفی در خصوص واحدهای تحقیق و توسعه در صنعت است، این عوامل و دیگر عوامل باعث شده واحدهای مذکور به راحتی نتوانند نقش استراتژیک خود را در صنعت ایفا کنند. در این مقاله ابتدا نقش تحقیق و توسه تشریح گردیده و بعد از آن علل عوامل تاثیرگذار بر پیشرفت و موانع رشد فعالیتهای تحقیق وتوسعه مورد بررسی قرار می گیرند. عوامل سازمانی شامل مدیریت و رهبری، سازماندهی و عوامل درونی واحدهای تحقیق و توسعه شامل تفهیم و تفاهم مناسب اهداف و استراتژی ها، سازماندهی فعالیتهای تحقیق وتوسعه، سبک مدیریت و تبیین وظایف و مسئولیتهای مدیران و کارشناسان شاغل، ویژگیهای نیروی انسانی و بررسی امکانات و منابع موجود در واحدهای تحقیق و توسعه مورد بررسی قرار میگیرد.