دربافت های شهرهای مختلف جهان فضاهای رابطی با شکل کارکرد و معانی متعدد میان عناصرمختلف وجود داشته است که عامل مهم پیوند فضایی عناصرمعماری و شهری بایکدیگربودهاند دراین رابطه هدف ازارایه این مقاله شناسایی و تعیین نقش
فضای بینابین درگستره فضایی بافت های شهری است براساس تحقیقات انجام شده جدایی با اتصال دوفضا همواره نیازمند فضای سومی است تابروز نماید همچنین جدایی یا پیوستگی دوفضای درونی و بیرونی دلالت برجدایی یا ارتباط دوفضای عمومی و خصوصی دارند
فضای بینابین محل مواجه شدن کارکردهای درونی و بیرونی است به مثابه برایند تاثیر گذار نیروهای درونی و بیرونی برهم که امکان تعاملات و ارتباطات اجتماعی را با پیرامون فراهم میکند
فضای بینابین فضایی است که ما به عنوان پایگاه زندگی ازآن استفاده میکنیم و هنگامی ارزش خود را پیدا میکند که
فضای بینابین درمرکز تمرکز طراحی قرارگیرد دراین پژوهش بابهره گیری ازترجمه مقاله
فضای بینابین جان وامپلر 1993 و مقاله راه ها: ماهیت فضای خطی عمومی لیزافیندلی 1993 باروش تحلیلی ـ تطبیقی تهیه شده است