در دهه های اخیر با ایجاد تغییر و تحولات عظیم در نظام های اموزشی،اهمیت فضاهای اموزشی در بسیاری ازکشورهای دنیا بیش از پیش مورد توجه صاحب نظران تعلیم و تربیت قرار گرفته است و برای هر چه جذاب تر شدن و کارامد بودن این فضاها تدابیر گوناگون اندیشیده اند و متاسفانهاین در حالی است که دیدگاه جامعه ما و سیستم اموزشی ما به خلاقیت و یادگیری صرفا جنبه تزئینی دارد.طبیعت از عمده ترین عوامل تاثیرگذاربر رشد و اموزش ادمی است و بی تردید کودکان نیز متاثر از محیط رشد خود خواهند بود.امروزه زندگی شهری عرصه را برای حضور کودکان در فضاهای طبیعی تنگ و محدود کرده است.کودکان نسل امروز به ندرت فرصتی برای بازی،کسب تجربه،یادگیری در
طبیعت به دست می اورند.با توجه به کمبود چنین
پارک هایی در کشور ،ضرورت این موضوع را بر آن داشت تا در این مقاله ضمن معرفی فاکتورهای موثر در
پارک اموزشیکودک ،نگرش های مختلف در این عرصه را مورد کنکاش قرار دهیم.پیشینه طراحی
پارک کودک در قالب های مختلف و با رویکرد فرهنگی واجتماعی متنوع در این عرصه بوده است. از اهداف مهم طراحی
پارک آموزشی کودک،طراحی بهینه جهت ارتقای اموزش غیرمستقیم کودکان از طریق بازی و تفریح،گرد هم امدن افراد جامعه و کودکان ،تعیین مشخصه های معماری در طراحی
پارک کودک متناسب با ابعاد فیزیکی و روحی و روانی کودکان،برانگیختن احساسات کنجکاوانه
کودک با ایجاد فضاهای متنوع چه از نظر فرمی و رنگی و چه از نظر عملکردی میباشد.مقاله در دست بصورت تحلیلی توصیفی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و میدانی استوار است.