نمودهای عرفان (گنوس) مانوی در شاهنامه فردوسی
Publish place: کنگره بین المللی زبان و ادبیات
Publish Year: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 657
This Paper With 22 Page And PDF Format Ready To Download
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
LPMCONF01_0865
تاریخ نمایه سازی: 7 اردیبهشت 1396
Abstract:
با درنگ در شاه نامه با گونهای باور روبهرو میشویم که می توان آن را اندیشههای گنوسی نام نهاد. این نگرش گنوسی، تفکری است جهانی که در سده نخستین مسیحیت رواج ی چشمگیر داشته است و در مصر، روم، اسکندریه، جنوب عراق و فرارودان گسترش یافته است و در ایران باید مانویان را نماینده این گروه پنداشت که آرای آن ان در شاهن امه راه یافته است؛ چنانکه ضحاک شاهنامه جنسیتی مادینه همچون آز مانویان مییابد و مارهای رسته بر دوش ضحاک نیز همان فرزندان مردماناند (فرزندان اشقلون و پیسوس) که بنا بر اندیشه مانی اساس اهریمنی دارند و تن آنان دربردارنده آز است که در پیکره دو مار ، بر دوش ضحاک نمایان می شوند ونمیتوان جلوی رشد آن ها را گرفت. کیخسرو نیز چهرهای گنوسیوار دارد که در پی آشنایی با هوم پشمینه پوش، نه تنها پادشاهی؛ که جهان را رها میکند و در اثر مردن پیش از مرگ واقعی، آنگونه که مانویان معتقد بودند، زنده پیش یزدا ن میرود. لهراسب نیز به سرشت اهریمنی جهان آگاه است و از همین روی، نه تنها از پادشاهی؛ که از جهان کناره میگیرد و در آفرینخانه بلخ هیکل میبندد (مرگ عرفانی مانویان/ مردن پیش از مرگ) و مانند مار اموی مانوی، در مقابل خورشید نیایش میکند. اسکندر نیز پس از آشنایی با پزشک (گنوسیان بزرگ خود را پزشک میگفتند) روی به گیاهخواری میآورد و از زنان دوری میکند که این کنشها، کردارهایی گنوسی (عرفانی) است.
Authors
حمیدرضا اردستانی رستمی
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی. واحد علوم و تحقیقات تهران. ایران